گنجور

شمارهٔ ۲۵۲

مشکل که رود داغت هرگز ز دل چاکم
تا لاله مگر روزی سر بر زند از خاکم
هر روز بخون ریزم آیی و رقیب از پی
زان واقعه خوشحالم، زین واسطه غمناکم
ای ترک شکار افگن، شمشیر مکش بر من
یا آنکه پس از کشتن بر بند بفتراکم
این دیده که من دارم، آلوده بخون اولی
زان رو که نمی دانی قدر نظر پاکم
تا چند هلالی را در آتش غم سوزی؟
من آدمیم، یا رب، یا خود خس و خاشاکم؟

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پی‌سپار

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مشکل که رود داغت هرگز ز دل چاکم
تا لاله مگر روزی سر بر زند از خاکم
هوش مصنوعی: وقتی که غم و مشکل از دل بیرون برود، هیچ‌گاه اثر آن از دل من محو نخواهد شد. مگر اینکه روزی گلی به نام لاله از خاک من سر بر آورد.
هر روز بخون ریزم آیی و رقیب از پی
زان واقعه خوشحالم، زین واسطه غمناکم
هوش مصنوعی: هر روز که به یاد تو می‌افتم، خوشحالم از اینکه رقیبم به این موضوع حسادت می‌کند، اما در عین حال، این احساس، من را غمگین کرده است.
ای ترک شکار افگن، شمشیر مکش بر من
یا آنکه پس از کشتن بر بند بفتراکم
هوش مصنوعی: ای ترک، تو که به دنبال شکار هستی، بر من شمشیر نکش؛ یا اگر می‌خواهی مرا بکشی، پس از کشتن من، مرا به بند بکش.
این دیده که من دارم، آلوده بخون اولی
زان رو که نمی دانی قدر نظر پاکم
هوش مصنوعی: چشمی که من دارم، به خاطر ناآگاهی تو از ارزش نگاه پاکم، به خونِ کسی که قبلاً به او ظلم شده، آلوده است.
تا چند هلالی را در آتش غم سوزی؟
من آدمیم، یا رب، یا خود خس و خاشاکم؟
هوش مصنوعی: چقدر باید در آتش غم بسوزم؟ آیا من انسانم یا تنها موجودی بی‌ارزش و بی‌نقشی هستم؟