گنجور

شمارهٔ ۲۵۰

من که باشم که می لعل بآن ماه کشم؟
بگذارید که حسرت خورم و آه کشم
بس که دریافت مرا لذت خونخواری عشق
دل نخواهد که: دگر باده دلخواه کشم
تا کند سوی من از راه ترحم نظری
هر زمان خیزم و خود را بسر راه کشم
میرم از غصه که: ناگاه بآن ماه رسد
آه سردی که من سوخته ناگاه کشم
چند درد و المش بر دل پر درد نهم؟
چند کوه ستمش با تن چون کاه کشم؟
پیش آن خسرو خوبان چه کشم ناوک آه؟
چیست این تحفه که من در نظر شاه کشم؟
ماه من رفت، هلالی، که نیامد ماهی
تا بکی محنت سی روزه ازین ماه کشم؟

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پی‌سپار

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

من که باشم که می لعل بآن ماه کشم؟
بگذارید که حسرت خورم و آه کشم
هوش مصنوعی: من که هستم که بتوانم به آن ماه زیبایی دست بزنم؟ بگذارید حسرت بخورم و آه بزنم.
بس که دریافت مرا لذت خونخواری عشق
دل نخواهد که: دگر باده دلخواه کشم
هوش مصنوعی: به دلیل لذت و شوری که از عشق و حس خون‌خواری آن تجربه کرده‌ام، دیگر دلم نمی‌خواهد که نوشیدنی مورد علاقه‌ام را بنوشم.
تا کند سوی من از راه ترحم نظری
هر زمان خیزم و خود را بسر راه کشم
هوش مصنوعی: هر بار که با دلسوزی به من نگاهی می‌اندازد، خود را به سمت او می‌کشم و در انتظار می‌مانم.
میرم از غصه که: ناگاه بآن ماه رسد
آه سردی که من سوخته ناگاه کشم
هوش مصنوعی: من از غم و اندوه می‌روم، زیرا ناگهان آن ماه روشن به من می‌رسد. آه سردی که من از شدت سوختن در درونم حس می‌کنم، ناگهان بیرون می‌آید.
چند درد و المش بر دل پر درد نهم؟
چند کوه ستمش با تن چون کاه کشم؟
هوش مصنوعی: چندین درد و رنج را بر دل خود بگذارم؟ چندین ظلم و فشار را با بدنی که مانند کاه است تحمل کنم؟
پیش آن خسرو خوبان چه کشم ناوک آه؟
چیست این تحفه که من در نظر شاه کشم؟
هوش مصنوعی: در برابر آن پادشاه زیبا، چه درد و رنجی را تحمل کنم؟ این چه هدیه‌ای است که من برای او در نظر دارم؟
ماه من رفت، هلالی، که نیامد ماهی
تا بکی محنت سی روزه ازین ماه کشم؟
هوش مصنوعی: عزیز من رفت، و حالا من تنها هستم. هنوز هیچ کس نتوانسته است جای او را پر کند و من باید به مدت سی روز این درد و غم را تحمل کنم.