گنجور

شمارهٔ ۲۴۴

مگو افسانه مجنون، چو من در انجمن باشم
ازو، باری، چرا گوید کسی؟ جایی که من باشم
کسی افسانه درد مرا جز من نمی داند
از آن دایم من دیوانه با خود در سخن باشم
رو، ای زاهد، که من کاری ندارم غیر می خوردن
مرا بگذار، تا مشغول کار خویشتن باشم
جدا، زان سرو قد، گر جانب بستان روم روزی
بیاد قد او در سایه سرو چمن باشم
چسان رازی کنم پنهان؟ که از صد پرده ظاهر شد
مگر وقتی نهان ماند که در زیر کفن باشم
مرا جان کوه اندوهست و من جان می کنم، آری
ترا چون لعل شیرینست، من هم کوهکن باشم
هلالی، چون نمی پرسد مرا یاری و غم خواری
من مسکین غریبم، گرچه دایم در وطن باشم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پی‌سپار

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مگو افسانه مجنون، چو من در انجمن باشم
ازو، باری، چرا گوید کسی؟ جایی که من باشم
هوش مصنوعی: اگر من در جمع باشم، نیازی به گفتن داستان مجنون نیست. وقتی من حضور دارم، چرا کسی باید درباره او صحبت کند؟
کسی افسانه درد مرا جز من نمی داند
از آن دایم من دیوانه با خود در سخن باشم
هوش مصنوعی: هیچ‌کس جز خودم نمی‌داند که چه دردی دارم، به همین خاطر من دائم در حال صحبت کردن با خودم هستم.
رو، ای زاهد، که من کاری ندارم غیر می خوردن
مرا بگذار، تا مشغول کار خویشتن باشم
هوش مصنوعی: ای زاهد، تو به کار خود مشغول باش و من را رها کن. من به جز نوشیدن می فکر نمی‌کنم و نمی‌خواهم که در کار من دخالت کنی.
جدا، زان سرو قد، گر جانب بستان روم روزی
بیاد قد او در سایه سرو چمن باشم
هوش مصنوعی: اگر روزی به بستان بروم و از آن سرو بلند قد دور شوم، دوست دارم که در سایه‌اش بر روی چمن استراحت کنم و به یاد او باشم.
چسان رازی کنم پنهان؟ که از صد پرده ظاهر شد
مگر وقتی نهان ماند که در زیر کفن باشم
هوش مصنوعی: چگونه می‌توانم رازی را پنهان نگه‌دارم؟ وقتی که آن راز از صد پرده بیرون آمده و تنها زمانی می‌تواند پنهان بماند که من در خاک آرام گرفته باشم.
مرا جان کوه اندوهست و من جان می کنم، آری
ترا چون لعل شیرینست، من هم کوهکن باشم
هوش مصنوعی: من در داخل خود احساس درد و اندوهی عمیق دارم و تلاش می‌کنم که آن را به زندگی بخشیدم. تو برایم همچون لعل و سنگ قیمتی هستی، بنابراین من نیز باید همچون یک کوه‌نورد باشم که این زیبایی و ارزش را استخراج کند.
هلالی، چون نمی پرسد مرا یاری و غم خواری
من مسکین غریبم، گرچه دایم در وطن باشم
هوش مصنوعی: من احساس تنهایی می‌کنم، حتی اگر در وطن خود هم باشم، زیرا کسی از من نمی‌پرسد که آیا به کمک و حمایت نیاز دارم.