گنجور

شمارهٔ ۱۴۱

هرگز آن شوخ بما غیر نگاهی نکند
آن هم از ناز کند گاهی و گاهی نکند
می روم بر سر راهش بامید نظری
آه! اگر بگذرد آن شوخ و نگاهی نکند
این همه ناله، که من می کنم از درد فراق
هیچ ماتم زده خانه سیاهی نکند
حاصل عشق همین بس که: اسیر غم او
دل بمالی ندهد، میل بجاهی نکند
زاهدا، گر هوس باده و شاهد گنهست
بنده هرگز نتواند که گناهی نکند
سوی هر کس که بدین شکل و شمایل گذری
کی تواند که ترا بیند و آهی نکند؟
چون هلالی شرفی یافتم از بندگیت
کس چرا بندگی همچو تو شاهی نکند؟

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پی‌سپار

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هرگز آن شوخ بما غیر نگاهی نکند
آن هم از ناز کند گاهی و گاهی نکند
هوش مصنوعی: او هیچ‌گاه به ما نگاه نمی‌کند، حتی اگر گاهی از روی ناز هم باشد، باز هم این کار را نمی‌کند.
می روم بر سر راهش بامید نظری
آه! اگر بگذرد آن شوخ و نگاهی نکند
هوش مصنوعی: من به سر راهش می‌روم و امیدوارم که نگاهی به من بیندازد. افسوس که اگر او از کنارم بگذرد، ممکن است حتی نگاهی هم به من نکند.
این همه ناله، که من می کنم از درد فراق
هیچ ماتم زده خانه سیاهی نکند
هوش مصنوعی: من اینقدر از درد جدایی ناله می‌زنم، اما هیچ حزن و اندوهی در خانهٔ کسی نمی‌آفریند.
حاصل عشق همین بس که: اسیر غم او
دل بمالی ندهد، میل بجاهی نکند
هوش مصنوعی: نتیجه عشق همین است که: اگر دل تو به غم او مشغول شود، هیچ حسرتی نداشته و هیچ تمایلی به جایی دیگر نکند.
زاهدا، گر هوس باده و شاهد گنهست
بنده هرگز نتواند که گناهی نکند
هوش مصنوعی: اگر دل انسان به باده و جمال معشوق میل کند، هرگز نمی‌تواند از گناه دور بماند.
سوی هر کس که بدین شکل و شمایل گذری
کی تواند که ترا بیند و آهی نکند؟
هوش مصنوعی: هر کسی که تو را با این زیبایی و جذابیت ببیند، چگونه می‌تواند تو را نبیند و از دل افسوس نخورد؟
چون هلالی شرفی یافتم از بندگیت
کس چرا بندگی همچو تو شاهی نکند؟
هوش مصنوعی: وقتی که مانند هلالی زیبا به مقام و شرف رسیدم، دیگر هیچ‌کس چرا مانند تو که در اوج بزرگی هستی، به بندگی نمی‌پردازد؟