گنجور

شمارهٔ ۱۳۹

رند لب تشنه چرا جام شرابی نزند؟
چون کسی بر جگر سوخته آبی نزند
هر که خواهد که دمی جام کشد، همچو حباب
خیمه عشق چرا بر سر آبی نزند؟
شهر ویران کنم از اشک خود، ای گنج مراد
تا دم از عشق تو هر خانه خرابی نزند
با همه مشک فشانی نتواند سنبل
که خم زلف ترا بیند و تابی نزند
یار بد خوست، هلالی، طمع خام مکن
با حذر باش، که شمشیر عتابی نزند

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پی‌سپار

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رند لب تشنه چرا جام شرابی نزند؟
چون کسی بر جگر سوخته آبی نزند
هوش مصنوعی: چرا کسی که تشنه است، به سمت نوشیدن شراب نمی‌رود؟ زیرا هیچ‌کس به دل سوخته و دردناک دیگری نمی‌رسد.
هر که خواهد که دمی جام کشد، همچو حباب
خیمه عشق چرا بر سر آبی نزند؟
هوش مصنوعی: هر کسی که می‌خواهد لحظه‌ای نوشیدنی بنوشد، چرا باید مانند حبابی که بر روی آب است، در شادابی عشق نغمه‌ای سر ندهد؟
شهر ویران کنم از اشک خود، ای گنج مراد
تا دم از عشق تو هر خانه خرابی نزند
هوش مصنوعی: من با اشک خود می‌توانم شهری را ویران کنم، ای گنج آرزو، تا زمانی که از عشق تو صحبت می‌کنم، هر خانه‌ای خراب نشود.
با همه مشک فشانی نتواند سنبل
که خم زلف ترا بیند و تابی نزند
هوش مصنوعی: با وجود تمام زیبایی‌ها و عطرهای خوش، هیچ‌کس نمی‌تواند به اندازه‌ی زلف‌های پر پیچ و خم تو توجه دیگران را جلب کند.
یار بد خوست، هلالی، طمع خام مکن
با حذر باش، که شمشیر عتابی نزند
هوش مصنوعی: عزیز من، به دنبال کسی که نیت خوبی ندارد نرو و امیدوار نباش. با احتیاط رفتار کن، زیرا ممکن است به تو آسیب برساند.