گنجور

شمارهٔ ۱۳۷

بس که خلقی سخن عاشقی من کردند
دوست را با من دل سوخته دشمن کردند
سوختم ز آتش این چرب زبانان، چون شمع
سوز پنهان مرا بر همه روشن کردند
بعد ازین دست من و دامن این سنگدلان
که بآهنگ جفا سنگ بدامن کردند
برضا کوش، هلالی و ز قسمت مخروش
هر کرا هر چه نصیبست معین کردند

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پی‌سپار

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بس که خلقی سخن عاشقی من کردند
دوست را با من دل سوخته دشمن کردند
هوش مصنوعی: بسیاری از مردم به خاطر عشق من به تو، صحبت‌های زیادی کردند و به همین دلیل دل من که سوخته است، تبدیل به دشمنی با تو شده است.
سوختم ز آتش این چرب زبانان، چون شمع
سوز پنهان مرا بر همه روشن کردند
هوش مصنوعی: از زبان افرادی که زیاد صحبت می‌کنند و هنر گفتار دارند، عذاب کشیدم و مانند شمعی که به آرامی می‌سوزد، احساس درد و ناراحتی‌ام را برای همه آشکار کردند.
بعد ازین دست من و دامن این سنگدلان
که بآهنگ جفا سنگ بدامن کردند
هوش مصنوعی: پس از این، دستان من و دامن افرادی که سنگ‌دل و بی‌احساسند، که با بی‌رحمی به من آسیب زدند، جدا خواهد بود.
برضا کوش، هلالی و ز قسمت مخروش
هر کرا هر چه نصیبست معین کردند
هوش مصنوعی: تلاش کن تا راضی باشی و نگران قسمت خود نباش، زیرا هر کسی که نصیبش است، مشخص شده و به او خواهد رسید.