شمارهٔ ۱۱۴
 افروخت رنگت از می و دلها کباب شد 
 روی تو ماه بود، کنون آفتاب شد 
 گفتم: بدور عشق تو سازم سرای عیش 
 غم خانه ای، که داشتم، آن هم خراب شد 
 این آه گرم بی سببی نیست دم بدم 
 یا سینه سوخت، یا دل سوزان کباب شد 
 ناصح زبان گشاد که: تسکین دهد مرا 
 نام تو برد و موجب صد اضطراب شد 
 خوناب دیده این همه دانی که از کجاست؟ 
 خونی که بود، در دل غمدیده، آب شد 
 هر جا که هست روی تو، در پیش چشم ماست 
 کس در میان ما نتواند حجاب شد 
 فارغ نشسته بود هلالی بکوی زهد 
 ناگه لب تو دید و خراب شراب شد 
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پیسپار
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
 افروخت رنگت از می و دلها کباب شد 
 روی تو ماه بود، کنون آفتاب شد 
هوش مصنوعی: رنگ صورت تو از شراب سرخ و شاداب شده و دلها در آتش عشق تو میسوزند. روزی چهرهات مانند ماه بود، اما اکنون به روشنی و درخشش آفتاب رسیدهای.
 گفتم: بدور عشق تو سازم سرای عیش 
 غم خانه ای، که داشتم، آن هم خراب شد 
هوش مصنوعی: گفتم برای عشق تو زندگی شادی بخشم، اما خانهام که پر از غم بود، آن هم ویران شد.
 این آه گرم بی سببی نیست دم بدم 
 یا سینه سوخت، یا دل سوزان کباب شد 
هوش مصنوعی: این ناله و آه که بیدلیل نیست، هر لحظه یا سینهام به آتش میسوزد، یا دلام مثل کباب در حال سوختن است.
 ناصح زبان گشاد که: تسکین دهد مرا 
 نام تو برد و موجب صد اضطراب شد 
هوش مصنوعی: ای نصیحتگر، چرا زبانت را باز کردی؟ نام تو آرامشبخش من است، اما شنیدن آن باعث تشویش و نگرانیام شده است.
 خوناب دیده این همه دانی که از کجاست؟ 
 خونی که بود، در دل غمدیده، آب شد 
هوش مصنوعی: چشمانم از باران اشک پر شده و میپرسم که این اشکها از کجا آمدهاند؟ آن دلی که غم گرفته بود، حالا آن اشکها تبدیل به آب شدهاند و جاری شدهاند.
 هر جا که هست روی تو، در پیش چشم ماست 
 کس در میان ما نتواند حجاب شد 
هوش مصنوعی: هر کجا که زیبایی تو باشد، در نظر ماست و هیچ کس نمیتواند مانع دیدن تو شود.
 فارغ نشسته بود هلالی بکوی زهد 
 ناگه لب تو دید و خراب شراب شد 
هوش مصنوعی: هلالی در حال استراحت بود که ناگهان لبهای تو را دید و به شدت تحت تأثیر قرار گرفت و دلبستهٔ عشق و شوق شراب شد.

 هلالی جغتایی
هلالی جغتایی