بخش ۳۳
سبب اختلاف در ادیان
حسد است و عداوت و طغیان
طلب سروریست هم ز اسباب
که جهانی از این تب است به تاب
جهل، پیوسته در هوای دگر
عصبیّت بود بلای دگر
بی خرد راست رسم و آیینی
کرد مجهول خویش را دینی
سر نهادند قوم حق نشناس
در پی اتّباع رأی و قیاس
سر این قوم زشت ابلیس است
که امام قیاس و تدلیس است
رشکش آمد به دولت آدم
از تکبّر نکرد، گردن خم
بافت درهم قیاسکی چالاک
که من از آتشم، حریف از خاک
گشت این شبهه، مایهٔ شبهات
که مفصل شدهست در تورات
این چنین کرد بعد ازو قابیل
که حسد برگماشت بر هابیل
بعد از آن در قبیله جاری شد
در طباع خسیسه ساری شد
اختلافات اگر چه شد بسیار
لیک اصول خلاف باشد چار
اختلافی که در خدا دارند
انحرافی کز انبیا دارند
سومین اختلافشان به امام
چارمین اختلاف در احکام
جهل در معنی خدا و رسول
شده هنگامه ساز ردّ و قبول
جاهل معنی امامت را
نبود دیدهٔ صواب نما
این که یک فرقه هم به قلب و زبان
در فروعند، مختلف گویان
سبب این است، کز بصیرت کم
متشابه نداند از محکم
غیر معلوم، عامه را دین است
کار اینان به ظن و تخمین است
چشم از آیات راست پوشیدند
به قیاس و دروغ کوشیدند
ناقصان، در عوام کالانعام
گاه مفتی شدند و گاه امام
بس که تهمت به مصطفی بستند
بر خلابق رَهِ هدی بستند
خاصه در عهد آل بوسفیان
که نمودند شرع دین ویران
عصر مروانیان چه می پرسی؟
از فساد زمان چه می پرسی؟
تا جهان را یل خراسانی
پاک کرد از عروج مروانی
خَسِ عباسیّان بلند نمود
آتشی را که بر فلک شد دود
همه اعدای دین مصطفوی
دشمن خاندان مرتضوی
مفتیان و قضات باطن کور
همه شب مست و هر سحر مخمور
تا برآورد از آن گروه، دمار
عاقبت تیغ آبدار تتار
شد جهان شسته از بنی عباس
دامن خاک، پاک از آن ارجاس
کبریای جلال تیغ کشید
همه را تیغ بی دربغ کشید
هر که واقف ز کار ایشان است
در شعار و دثار ایشان است
بُود آگه که در بنی آدم
کس نکرده ست این فساد و ستم
ز آنچه کردند این گروه عنید
شرمساری کشید، روح یزید
این عبارت کلام مأمون است
کافضل این جماعت دون است
هر گَه، از خشم و کین برآشفتی
رو به عبّاسیان همی گفتی
که شمایید نطفه ی مستان
زاده از فرج قحبه گان جهان
پدر ارشد خلیفه، رشید
پردهٔ محرمان خویش درید
هر چه کشتید در کنار من است
دودهٔ خویش، ننگ و عار من است
ناقل این حدیث، بی کم و بیش
سنیّانند از خلیفهٔ خویش
یاد اینان کراهت انگیز است
زنگ آیینه صفاخیز است
شهرتِ کارِ این گروه خبیث
بی نیاز است از بیان و حدیث
مدّعا اینکه روزگار دراز
دَرِ صد فتنه شد به خلق فراز
خلفای زمانه یارانند
دین و ایمان دگر چه سان مانند؟
عرض تقلید، قاف تا قاف است
کیش اسلام ارث اخلاف است
ناقصان زمانه کور و کرند
رهسپاران کوی دل دگرند
تیره بختان بی صفایی چند
روز کوران بی عصایی چند
آن یکی را به یاری توفیق
حَسَن بصری است، پیر طریق
وان دگر، راه اعتزال رود
به قفای رم غزال رود
اشعری طعنه زن به معتزلی ست
کاعتقادش ضلال و تیره دلی ست
دیگری خصم جان، اشاعره را
به از ایشان نهد، اباغره را
یکی از هر دو بر کرانه رود
پی کرامیان روانه شود
وان سفیه دگر ز کون خری
پی سفیان نموده ره سپری
سجده بر راه فرض نوری را؟!
سامری وار، عجل ثوری را
وان دگر را خطاب، خطّابی ست
سرمه دیده گرانخوابی ست
جان نثار معلّل است یکی!؟
توتیای یقین، غبار شکی
دیگری در جهان بود کامش
انتظام کلام نظامش
وان دگر کامل از مریدی شد
دم منصور ما تریدی شد
کرده ابداع دین نو، مالک
پی او گشته زمره ای هالک
مرده شکلی که بوی جیفه دهد
جان به فتوای بوحنیفه دهد
شافعی گشته آشکار و خفی
خصم ناموس سیرت حنفی
حنبلی پیشوای مشتی خر
نه خمش خر، خران دعوی گر
گفته افسار گمرهی را دین
قاف تقلید کرده داغ سرین
درهم افتادگان به مشت و لگد
از خری کرده در حماقت، کد
شده زین زمرهٔ تعصب گر
هر یکی، میخ مقعد دیگر
تو ازین گیر و دار غصّه مخور
سر خر راست، گوش خر در خور
گر نباشد خر الحسب للذات
که زند دم ز انکر الاصوات؟
همگی راکبند و مرکوبند
زیر و بالای یکدگر چوبند
تا به کی از ملوک عباسی
شهره ی عصر خود به نسناسی؟
چونکه ادراک این فضیحت کرد
خلق را منع و زجر و غلظت کرد
که دگر ترک اجتهادکنند
عرصه این است، تا گشاد کنند
هر چه بودند اگر فقیه و سفیه
مجتهد بس بود چهار فقیه
گر کسی خارج از چهار آرند
هر که باشد، به گیر و دار آرند
سنّیان را که بد هزاران کیش
ا سختا ننگ و بلایی آمد پیش
رفت اطناب و اختصار آمد
چاره ناچار تا چهار آمد
بر مرور دهور مذهبها
از میان رفت و چار ماند بجا
کرد گرگ آشتی، چهار به هم
لیک در فکر کارزار به هم
فخر رازیّ و حجهٔ الاسلام
قاضی ماضی مراغه، نظام
حنفی را فضیحتی کردند
مذهبش را به صورتی کردند
که به کافر نکرده اند آن کار
مرحبا دین و حبّذا پیکار
هر که گردد ز جهل، یافه سرای
خواهد آخر شنید، طعن بجای
باشد اسلام اگر تعصب و جهل
کیش حجّاج بهتر است از سهل
گر مسلمانی این بود، صد بار
کیش ملحد به است ازین پیکار
ملحد آسوده فارغ البال است
ای مسلمان، تو را چه احوال است؟
باشد احمق سرشت، مسلم اگر
خر ز خر باز هم، بود بهتر
باشد اخلاق زشت اگر ایمان
یک مسلمان مباد، گو به جهان
شرط اسلام اگر بود این قید
جحی افضل بود بسی ز جنید
این بلایا که نزل جمهور است
از خلاف رسول، مجبور است
ترک نصّ و وصیّتش کردند
عهد او را، پَسِ سر افکندند
اوصیای وِی اند، شمع هدا
رهنمایان سالکان خدا
اُمنای حقایق ایشانند
خلفا بر خلایق ایشانند
اهل ذکرند و اهلبیت صفا
هم اولی الامر و هم ذوی القربا
فرح حال عالمند و فتوح
در نجات از بلا، سفینه ی نوح
حجت حق و ثانیِ ثقلین
اَعرَض النّاسُ عن کلا النّجدین
شرع و قرآن هم، اوصیا دانند
همه را دیگران کجا دانند؟
هر که نشناخت خضر، گمراه است
سالک راه نیست، در چاه است
انحراف از سبیل حق و صواب
در نیاید به حدّ و حصر و حساب
روش خطّ مستقیم یکی ست
انحرافات را، حسابی نیست
منحرف در سلوک، بسیار است
بر خط مستقیم، دشوار است
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سبب اختلاف در ادیان
حسد است و عداوت و طغیان
هوش مصنوعی: اختلاف نظر و دیدگاهها در بین ادیان ناشی از حسادت، دشمنی و تجاوز به حقوق دیگران است.
طلب سروریست هم ز اسباب
که جهانی از این تب است به تاب
هوش مصنوعی: در جستجوی خوشبختی و مقام است، چرا که انسانها از این دنیا پر از درد و رنج، به شوق و شادابی نیاز دارند.
جهل، پیوسته در هوای دگر
عصبیّت بود بلای دگر
هوش مصنوعی: جهل همیشه در پی آن است که به نوعی دیگر موجب پریشانی و دردسر شود.
بی خرد راست رسم و آیینی
کرد مجهول خویش را دینی
هوش مصنوعی: بیخبر از حقیقت، به طور نادرست راه و رسم و مذهبی برای خود ایجاد کرد.
سر نهادند قوم حق نشناس
در پی اتّباع رأی و قیاس
هوش مصنوعی: جمعی از مردم که به حقیقت و حقایق توجهی ندارند، به دنبال پیروی از نظرات و استدلالهای خود هستند.
سر این قوم زشت ابلیس است
که امام قیاس و تدلیس است
هوش مصنوعی: این گروه از انسانها به گونهای هستند که سرشت و طبیعتشان ناخوشایند و شیطانی است و به دروغ و فریب متوسل میشوند تا نظر دیگران را به خود جلب کنند.
رشکش آمد به دولت آدم
از تکبّر نکرد، گردن خم
هوش مصنوعی: آدم به خاطر برتری که داشت، دچار خفل و تکبر نشد و گردن خود را پایین آورد.
بافت درهم قیاسکی چالاک
که من از آتشم، حریف از خاک
هوش مصنوعی: من مانند آتشی پرحرارت و تند هستم، در حالی که حریف من از خاک و مواد سرد و بیتحرک ساخته شده است.
گشت این شبهه، مایهٔ شبهات
که مفصل شدهست در تورات
هوش مصنوعی: این موضوع به منبعی از شک و تردیدها تبدیل شده که در کتاب مقدس تورات به طور مفصل به آن پرداخته شده است.
این چنین کرد بعد ازو قابیل
که حسد برگماشت بر هابیل
هوش مصنوعی: پس از آن، قابیل به خاطر حسادتش، به هابیل بدی کرد و برای او نقشهای کشید.
بعد از آن در قبیله جاری شد
در طباع خسیسه ساری شد
هوش مصنوعی: پس از آن در قبایل، روحیههایی از خودخواهی و نقصهای اخلاقی نمود پیدا کرد و در بین مردم رواج یافت.
اختلافات اگر چه شد بسیار
لیک اصول خلاف باشد چار
هوش مصنوعی: با وجود اینکه در مسائل مختلف نظرات و اختلافات زیادی وجود دارد، اما در اصل و بنیاد این اختلافات، یک حقیقت وجود دارد که همواره ثابت است.
اختلافی که در خدا دارند
انحرافی کز انبیا دارند
هوش مصنوعی: اختلافی که در مورد خداوند وجود دارد، ناشی از انحرافی است که در آموزههای پیامبران دیده میشود.
سومین اختلافشان به امام
چارمین اختلاف در احکام
هوش مصنوعی: سومین مسئلهای که بین آنها وجود دارد به نظر امام سوم مربوط میشود و چهارمین اختلاف هم به قوانین و احکام تعلق دارد.
جهل در معنی خدا و رسول
شده هنگامه ساز ردّ و قبول
هوش مصنوعی: ناآگاهی درباره خدا و پیامبر باعث بروز جنجالها در تأیید و ردّ عقاید شده است.
جاهل معنی امامت را
نبود دیدهٔ صواب نما
هوش مصنوعی: نادان نمیتواند مفهوم رهبری و امامت را به درستی درک کند.
این که یک فرقه هم به قلب و زبان
در فروعند، مختلف گویان
هوش مصنوعی: اینکه یک گروه در مسائل جزئی هم با زبان و هم با دل به اختلاف نظر میپردازند.
سبب این است، کز بصیرت کم
متشابه نداند از محکم
هوش مصنوعی: علت این است که کسانی که در درک و آگاهی کمبود دارند، نمیتوانند بین امور روشن و مسائلی که ابهام دارند تفاوت قائل شوند.
غیر معلوم، عامه را دین است
کار اینان به ظن و تخمین است
هوش مصنوعی: مردم به طور کلی در این مسائل دینی نظر و قضاوت خود را بر اساس گمان و جوّ حاکم شکل میدهند و درک دقیقی از واقعیت ندارند.
چشم از آیات راست پوشیدند
به قیاس و دروغ کوشیدند
هوش مصنوعی: چشمها به نشانههای راست و واقعی ننگریدند و تلاش کردند با قیاس و دروغ حقیقت را بپوشانند.
ناقصان، در عوام کالانعام
گاه مفتی شدند و گاه امام
هوش مصنوعی: برخی از افرادی که در امور دینی و اجتماعی شناخت کافی ندارند، گاهی به مقامهای بالایی مثل مفتی و امام دست مییابند و در کنار مردم عادی قرار میگیرند.
بس که تهمت به مصطفی بستند
بر خلابق رَهِ هدی بستند
هوش مصنوعی: به دلیل تهمتهایی که به پیامبر اسلام نسبت دادند، راه هدایت برای خلق بسته شد.
خاصه در عهد آل بوسفیان
که نمودند شرع دین ویران
هوش مصنوعی: به ویژه در زمان حکومت آل بوسفیان، که قوانین و اصول دین به شدت آسیب دیده و نادیده گرفته شدند.
عصر مروانیان چه می پرسی؟
از فساد زمان چه می پرسی؟
هوش مصنوعی: در عصر مروانیان، اوضاع بسیار خراب و فاسد بود. از شرایط ناگوار و فساد در این دوران، سوالی نکن، چرا که تمامی جوانب زندگی تحت تاثیر این فساد قرار داشت.
تا جهان را یل خراسانی
پاک کرد از عروج مروانی
هوش مصنوعی: تا زمانی که یل خراسانی دنیا را از ورود مروانی پاک کند.
خَسِ عباسیّان بلند نمود
آتشی را که بر فلک شد دود
هوش مصنوعی: آتش بزرگی که در زمان عباسیان به پا شد، چنان شعلهور بود که دودی به آسمان بلند کرد.
همه اعدای دین مصطفوی
دشمن خاندان مرتضوی
هوش مصنوعی: تمام دشمنان دین پیامبر، با خاندان علی(ع) دشمنی دارند.
مفتیان و قضات باطن کور
همه شب مست و هر سحر مخمور
هوش مصنوعی: فقها و قضات که به عمق مسائل توجه ندارند، همه شب در حال سرخوشی هستند و هر صبح همچنان تحت تاثیر و مستی قرار دارند.
تا برآورد از آن گروه، دمار
عاقبت تیغ آبدار تتار
هوش مصنوعی: تا اینکه آن گروه از خودشان شروع به ایجاد مشکلات کردند و در نهایت، تیغ تند و برندهٔ تتار، عاقبت دردناک و خرابکنندهای برایشان به ارمغان آورد.
شد جهان شسته از بنی عباس
دامن خاک، پاک از آن ارجاس
هوش مصنوعی: جهان از خانواده عباسیان پاک و تمیز شد و خاک نیز به خاطر آن آلودگیها رها شد.
کبریای جلال تیغ کشید
همه را تیغ بی دربغ کشید
هوش مصنوعی: عظمت و جلال خداوند ظاهر شد و همه را با قدرت و شکوهی غیرقابل تصور تحت تأثیر قرار داد.
هر که واقف ز کار ایشان است
در شعار و دثار ایشان است
هوش مصنوعی: هر کسی که از فعالیتها و رفتار این افراد آگاه باشد، در الگو و نشانههای آنها قرار دارد.
بُود آگه که در بنی آدم
کس نکرده ست این فساد و ستم
هوش مصنوعی: اگر کسی آگاه باشد، در میان انسانها چنین فساد و ظلمی وجود ندارد.
ز آنچه کردند این گروه عنید
شرمساری کشید، روح یزید
هوش مصنوعی: روح یزید از کارهای زشت و ناپسند این گروه بدذات احساس شرم و عذاب میکند.
این عبارت کلام مأمون است
کافضل این جماعت دون است
هوش مصنوعی: این جمله بیانگر این است که از نظر مأمون، فضیلت و شرافت این گروه از افراد کم و ناچیز است.
هر گَه، از خشم و کین برآشفتی
رو به عبّاسیان همی گفتی
هوش مصنوعی: هر زمان که خشم و کینه در دل داشتی، به سوی عباسیان میرفتی و سخنانی میگفتی.
که شمایید نطفه ی مستان
زاده از فرج قحبه گان جهان
هوش مصنوعی: شما همانند نطفههای مستان هستید که از رحم زنان فاسد دنیا آمدهاند.
پدر ارشد خلیفه، رشید
پردهٔ محرمان خویش درید
هوش مصنوعی: پدر بزرگتر خلیفه، پردههای رازهای خود را کنار زد.
هر چه کشتید در کنار من است
دودهٔ خویش، ننگ و عار من است
هوش مصنوعی: هر چیزی که شما در زندگی به دست آوردهاید و هر کاری که انجام دادهاید، در کنار من به چشم میآید و باعث شرم و ننگ من است.
ناقل این حدیث، بی کم و بیش
سنیّانند از خلیفهٔ خویش
هوش مصنوعی: راوی این روایت، بدون هیچ کم و کاستی، همانند اهل سنت از خلیفهی خود است.
یاد اینان کراهت انگیز است
زنگ آیینه صفاخیز است
هوش مصنوعی: یاد افرادی که به آنها تمایل نداریم، برای ما ناخوشایند است، اما در عوض، یاد آنهایی که پاک و زلال هستند، مثل آینهای صاف و شفاف ما را به خود جذب میکند.
شهرتِ کارِ این گروه خبیث
بی نیاز است از بیان و حدیث
هوش مصنوعی: شهرت و معروفیت این گروه بدخواه به قدری است که نیاز به توضیح و بیان ندارد.
مدّعا اینکه روزگار دراز
دَرِ صد فتنه شد به خلق فراز
هوش مصنوعی: ادعا این است که طولانی بودن زمان باعث بروز مشکلات و فتنههای زیادی برای مردم شده است.
خلفای زمانه یارانند
دین و ایمان دگر چه سان مانند؟
هوش مصنوعی: زمانه یاران دین و ایمان هستند و باید ببینیم که چه طور میتوان آنها را به هم شبیه کرد.
عرض تقلید، قاف تا قاف است
کیش اسلام ارث اخلاف است
هوش مصنوعی: تقلید در دین مانند یک خط مستقیم است که از ابتدا تا انتها ادامه دارد و پیروی از دین اسلام بر اساس سنتهای پیشینیان است.
ناقصان زمانه کور و کرند
رهسپاران کوی دل دگرند
هوش مصنوعی: آدمهای ناتوان در این دنیا نابینا و ناشنوا هستند، اما کسانی که در مسیر عشق حرکت میکنند، متفاوت و دگرگوناند.
تیره بختان بی صفایی چند
روز کوران بی عصایی چند
هوش مصنوعی: بینصیبها چه مدت بیقرارند و مانند افرادی که عصا ندارند، در تاریکیها سرگردانند.
آن یکی را به یاری توفیق
حَسَن بصری است، پیر طریق
هوش مصنوعی: یکی از آنها به دلیل موفقیت و راهنمایی حسن بصری، عالم و راهنمای واقعی است.
وان دگر، راه اعتزال رود
به قفای رم غزال رود
هوش مصنوعی: و دیگری، راه دوری را به سمت عقب میگذارد و مانند آهو میدود.
اشعری طعنه زن به معتزلی ست
کاعتقادش ضلال و تیره دلی ست
هوش مصنوعی: اشعری به معتزلی انتقاد میکند و میگوید که اعتقادات او نادرست و ناشی از دل و عقل تاریکش است.
دیگری خصم جان، اشاعره را
به از ایشان نهد، اباغره را
هوش مصنوعی: کسی که دشمن جان است، بهتر است که به جای آنها، به فرقه اشاعره بپردازد.
یکی از هر دو بر کرانه رود
پی کرامیان روانه شود
هوش مصنوعی: یکی از دو نفر در کنار رود به سوی کرام، در حال حرکت است.
وان سفیه دگر ز کون خری
پی سفیان نموده ره سپری
هوش مصنوعی: آن فرد احمق دیگر از این دنیا مثل الاغ در پی سوار شدن بر اسب، راهی را برمیگزیند.
سجده بر راه فرض نوری را؟!
سامری وار، عجل ثوری را
هوش مصنوعی: آیا باید در برابر نوری که به حق است، مانند سامری که به گوساله پرستی دامن میزد، سر فرود آورد؟
وان دگر را خطاب، خطّابی ست
سرمه دیده گرانخوابی ست
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده که هر کس در زندگی خود نغمهای دارد و به نوعی با دیگران ارتباط برقرار میکند. اما برای بعضی افراد، سخن گفتن به گونهای بینقص و سنگین است و نیازمند توجه و دقت بیشتری است، همانند کسی که خوابش سنگین است و بیدار نمیشود.
جان نثار معلّل است یکی!؟
توتیای یقین، غبار شکی
هوش مصنوعی: جان، به خاطر یک فرد معطل شده است، همانند یک شیشهی زنگزده که حاوی شک و تردید است.
دیگری در جهان بود کامش
انتظام کلام نظامش
هوش مصنوعی: دیگری در دنیا وجود دارد که زندگیاش بر اساس نظم و ترتیب کلمات است.
وان دگر کامل از مریدی شد
دم منصور ما تریدی شد
هوش مصنوعی: این شاعر اشاره دارد که یکی از مریدان به کمال رسیده و از حالت دسیسه و فریب خلاص شده است. در واقع او به حقیقت و معرفت نائل آمده، مشابه دم منصوری که به معنای روشنگری و رهایی است.
کرده ابداع دین نو، مالک
پی او گشته زمره ای هالک
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که کسی دینی جدید آورده و گروهی از مردم به دنبال او و تحت رهبریاش قرار گرفتهاند.
مرده شکلی که بوی جیفه دهد
جان به فتوای بوحنیفه دهد
هوش مصنوعی: شخصی که بویی ناخوشایند دارد و به طرز زشتی به نظر میرسد، با نظر شخصی به نام بوحنیفه زنده میشود.
شافعی گشته آشکار و خفی
خصم ناموس سیرت حنفی
هوش مصنوعی: شافعی به صورت آشکار و نهانی رقیب ناموس و ویژگیهای سیرت حنفی شده است.
حنبلی پیشوای مشتی خر
نه خمش خر، خران دعوی گر
هوش مصنوعی: در اینجا به یک رهبر ناآگاه اشاره شده که به دلیل ناتوانی خود، هیچ لیاقتی ندارد و تنها افرادی بیفایده به او احترام میگذارند. در واقع، با وجود عدم شایستگی، او به خودی خود نمیتواند در جایی قرار گیرد و فقط به واسطهی وجود دیگران به جایگاهی رسیده است.
گفته افسار گمرهی را دین
قاف تقلید کرده داغ سرین
هوش مصنوعی: افسار گمراهی، مانند دینی است که فقط از روی تقلید و پیروی کورکورانه، نشانهای از درد و رنج را بر دل میگذارد.
درهم افتادگان به مشت و لگد
از خری کرده در حماقت، کد
هوش مصنوعی: افرادی که از هم پاشیده و درهم ریختهاند، به سبب نادانی و حماقت خود، به دیگران آسیب میزنند و مانند درشتی و خشونت برخورد میکنند.
شده زین زمرهٔ تعصب گر
هر یکی، میخ مقعد دیگر
هوش مصنوعی: هر یک از افراد این گروه تعصبی، به نوعی مزاحم و مشکلساز برای دیگری شده است.
تو ازین گیر و دار غصّه مخور
سر خر راست، گوش خر در خور
هوش مصنوعی: نگران مشکلات نباش، بر تخت زندگی با آرامش بنشین و به آنچه مهم است توجه کن.
گر نباشد خر الحسب للذات
که زند دم ز انکر الاصوات؟
هوش مصنوعی: اگر شخصی از نظر خانواده و نَسَب خوب نباشد، چه فایدهای دارد که بخواهد دربارهی چیزی صحبت کند که بر حقایق تلخ زندگیاش تأثیری ندارد؟
همگی راکبند و مرکوبند
زیر و بالای یکدگر چوبند
هوش مصنوعی: همه سوار بر اسبند و بر روی همدیگر ضربه میزنند.
تا به کی از ملوک عباسی
شهره ی عصر خود به نسناسی؟
هوش مصنوعی: چقدر دیر است که ما از پادشاهان عباسی در این زمان یاد کنیم و آنها را مشهور بدانیم؟
چونکه ادراک این فضیحت کرد
خلق را منع و زجر و غلظت کرد
هوش مصنوعی: وقتی مردم این ناپسندی را درک کردند، مجبور شدند که نهی و تنبیه کنند و سختگیری کنند.
که دگر ترک اجتهادکنند
عرصه این است، تا گشاد کنند
هوش مصنوعی: باید از تلاش در اصول و قواعد دست برداشت و به این فضایی که موجود است، وارد شد تا از آن فرصت بهرهبرداری کرد.
هر چه بودند اگر فقیه و سفیه
مجتهد بس بود چهار فقیه
هوش مصنوعی: اگرچه در میان افراد ممکن است شخصیتهای مختلفی وجود داشته باشد، اما در اینجا تنها وجود چهار فقیه با درک عمیق و مجتهد کافی است.
گر کسی خارج از چهار آرند
هر که باشد، به گیر و دار آرند
هوش مصنوعی: اگر کسی را به طور غیرموجه از گروه چهار نفره خارج کنند، هر کس که باشد، به مشکلات و چالشها دچار خواهد شد.
سنّیان را که بد هزاران کیش
ا سختا ننگ و بلایی آمد پیش
هوش مصنوعی: افراد پیر و فرتوت با هزاران روش و باور، در برابر ننگ و مصیبتهایی قرار گرفتهاند که بر سرشان آمده است.
رفت اطناب و اختصار آمد
چاره ناچار تا چهار آمد
هوش مصنوعی: در این بیت به این نکته اشاره شده است که با گذشت زمان، دیگر نیازی به توضیحات طولانی نیست و باید به اصل موضوع پرداخت. وقتی به مرحلهای میرسیم که ناگزیر از بیان مفاهیم بهصورت مختصر و مفید هستیم، باید به همین روش عمل کنیم. به عبارتی، گاهی اوقات سادهگویی و اختصار بهترین راه برای ارتباط مؤثر است.
بر مرور دهور مذهبها
از میان رفت و چار ماند بجا
هوش مصنوعی: در گذر زمان، مذهبهای مختلف از بین رفتهاند و تنها چهار مذهب همچنان باقی ماندهاند.
کرد گرگ آشتی، چهار به هم
لیک در فکر کارزار به هم
هوش مصنوعی: اگرچه گرگها با هم دوستان شدهاند و به آرامی در کنار هم هستند، اما هر یک هنوز در دلشان به فکر جنگ و نبردند.
فخر رازیّ و حجهٔ الاسلام
قاضی ماضی مراغه، نظام
هوش مصنوعی: فخر رازی و قاضی ماضی از شخصیتهای مشهور و برجسته علمی و دینی هستند که در شهر مراغه زندگی میکردند و نظام علمی آن زمان را تحت تاثیر قرار دادند.
حنفی را فضیحتی کردند
مذهبش را به صورتی کردند
هوش مصنوعی: عمل زشت و ناپسندی نسبت به حنفی انجام دادند و به نحوی به مذهب او آسیب زدند.
که به کافر نکرده اند آن کار
مرحبا دین و حبّذا پیکار
هوش مصنوعی: کسانی که به کافر کارهای خوب نکردهاند، نشاندهندهی اهمیت دین و جنگ در راه آن هستند.
هر که گردد ز جهل، یافه سرای
خواهد آخر شنید، طعن بجای
هوش مصنوعی: هر کسی که از نادانی خارج شود و آگاهی پیدا کند، در نهایت به موفقیت و منزلت خواهد رسید و سخنانی در خور شنیدن خواهد داشت.
باشد اسلام اگر تعصب و جهل
کیش حجّاج بهتر است از سهل
هوش مصنوعی: اگر در اسلام تعصب و نادانی وجود داشته باشد، بهتر است که راه و روش حجاج را دنبال کنیم، حتی اگر سادهلوحانه به نظر برسد.
گر مسلمانی این بود، صد بار
کیش ملحد به است ازین پیکار
هوش مصنوعی: اگر مسلمان بودن به این شکل است، صد بار بهتر است که به کفر و بیدینی روی آوریم تا در این جنگ و جدل باقی بمانیم.
ملحد آسوده فارغ البال است
ای مسلمان، تو را چه احوال است؟
هوش مصنوعی: بیخود و بیفکر زندگی کردن برای کافر خیلی راحت و بیدغدغه است. اما تو، ای مسلمان، در چه وضعیتی هستی؟
باشد احمق سرشت، مسلم اگر
خر ز خر باز هم، بود بهتر
هوش مصنوعی: اگر کسی ذاتاً احمق باشد، بهتر است که به همان حالت سادهاش بماند، حتی اگر در مقام والاتری قرار بگیرد.
باشد اخلاق زشت اگر ایمان
یک مسلمان مباد، گو به جهان
هوش مصنوعی: اگر اخلاق ناپسند وجود داشته باشد ولی ایمان یک مسلمان حفظ شود، به دنیا هیچ اهمیت ندارد.
شرط اسلام اگر بود این قید
جحی افضل بود بسی ز جنید
هوش مصنوعی: اگر شرط اسلام این باشد، قید و بند جحی (احادیث و نظرات او) به مراتب از جنید بهتر و ارزشمندتر خواهد بود.
این بلایا که نزل جمهور است
از خلاف رسول، مجبور است
هوش مصنوعی: این مشکلاتی که برای مردم به وجود آمده، به خاطر عدم پیروی از دستورات پیامبر است و این وضعیت اجتنابناپذیر است.
ترک نصّ و وصیّتش کردند
عهد او را، پَسِ سر افکندند
هوش مصنوعی: آنها به وصیت و عهدش توجه نکردند و پشت به او کردند.
اوصیای وِی اند، شمع هدا
رهنمایان سالکان خدا
هوش مصنوعی: اینان پیروان او هستند، همچون شمعی که راهنمای سالکان به سوی خداوند میباشد.
اُمنای حقایق ایشانند
خلفا بر خلایق ایشانند
هوش مصنوعی: افراد مورد اعتماد در حقیقت، نمایندگان خداوند هستند و جانشینان او در میان مردم به شمار میآیند.
اهل ذکرند و اهلبیت صفا
هم اولی الامر و هم ذوی القربا
هوش مصنوعی: اینان یادآور خدا و اهل بیت در کمال صفا هستند، هم در رهبری و هم در نزدیکی و محبت.
فرح حال عالمند و فتوح
در نجات از بلا، سفینه ی نوح
هوش مصنوعی: خوشحالی و شادی در دنیا وجود دارد و پیروزی در رهایی از مشکلات، مانند کشتی نوح که انسانها را نجات داد.
حجت حق و ثانیِ ثقلین
اَعرَض النّاسُ عن کلا النّجدین
هوش مصنوعی: حجت خدا و دومین سرمایههای بزرگ معنوی، مردم از هر دو مسیر راهی که به سوی حقیقت میکشاند، روی گردانیدند.
شرع و قرآن هم، اوصیا دانند
همه را دیگران کجا دانند؟
هوش مصنوعی: قوانین و تعالیم دین و قرآن، به اوصیای الهی احترام میگذارند، اما دیگران چگونه میتوانند از این موضوع آگاه باشند و ارزش آن را درک کنند؟
هر که نشناخت خضر، گمراه است
سالک راه نیست، در چاه است
هوش مصنوعی: هر کسی که نتواند خضر را بشناسد، در مسیر خود دچار گمراهی است و به جای این که در راه صحیح قدم بردارد، در مشکلاتی گرفتار شده است.
انحراف از سبیل حق و صواب
در نیاید به حدّ و حصر و حساب
هوش مصنوعی: انحراف از راه درست و حقیقت هیچ گونه محدودیت و اندازهای ندارد و نمیتوان آن را به آسانی حساب کرد.
روش خطّ مستقیم یکی ست
انحرافات را، حسابی نیست
هوش مصنوعی: روش حرکت در زندگی مانند یک خط مستقیم است و انحرافات و بیراههها اهمیتی ندارند.
منحرف در سلوک، بسیار است
بر خط مستقیم، دشوار است
هوش مصنوعی: در مسیر زندگی و راهیابی به اهداف، افراد زیادی ممکن است از مسیر اصلی منحرف شوند، ولی برای حرکت در مسیر درست و مستقیم، چالشها و سختیهای زیادی وجود دارد.

حزین لاهیجی