گنجور

بخش ۹ - تمثیل

ز استاد، که باد روح او شاد
زیبا مثلی مرا بود یاد
روشن گهرانه، راز می گفت
در سلک فسانه، این گهر سفت
کز خانهٔ کدخدای دهقان
بگریخت بُزی، فراز ایوان
می گشت فراز بام نخجیر
گرگی به گذاره بود، در زیر
بُز دید چو گرگ را به ناکام
بگشاد زبان به طعن و دشنام
چون دید به حال ناگزیرش
افسوس شمرد، تا به دیرش
گرگ از سرِ وقت، گفت کای شوخ
بیداد منت مباد منسوخ
این عربده نیست از زبانت
دشنام به من دهد مکانت
بُز را نرسد به گرگ، دشنام
این طعن و سخط به ماست از بام
زین گونه، درین زمانهٔ دون
افسوس خسان بود ز گردون
هر گوشه، سپهر سفله پرور
بوزینه و بُز نموده سرور
حیزانِ زمانه را به میدان
کرده ست حریف شیرمردان
زین بُز فرمان نبود تشویر
گر بود مجال حملهٔ شیر
بز بر سر بام جا گرفته
خوش عرصه ز دست ما گرفته
تا کی به جهان، جگر توان خورد؟
فریاد ز چرخ ناجوانمرد
هر خیره سری، به کام دارد
یک بزچه؟ که صد به بام دارد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز استاد، که باد روح او شاد
زیبا مثلی مرا بود یاد
هوش مصنوعی: از استاد یاد کردم که روحش شاد باشد، او برای من مثل زیبایی بود که به یادش می‌افتم.
روشن گهرانه، راز می گفت
در سلک فسانه، این گهر سفت
هوش مصنوعی: مروارید درخشان، رازی را در قالب داستانی بیان می‌کرد و این مروارید به خوبی در دست گرفته شده است.
کز خانهٔ کدخدای دهقان
بگریخت بُزی، فراز ایوان
هوش مصنوعی: بزی از خانه‌ی کدخدای دهقان فرار کرد و بر روی ایوان قرار گرفت.
می گشت فراز بام نخجیر
گرگی به گذاره بود، در زیر
هوش مصنوعی: در بالای بام یک خانه، گرگی در حال تماشای گستره زیر پای خود بود.
بُز دید چو گرگ را به ناکام
بگشاد زبان به طعن و دشنام
هوش مصنوعی: بز وقتی که گرگ را دید، به خاطر بی‌ثمری‌اش زبان به توهین و دشنام گشود.
چون دید به حال ناگزیرش
افسوس شمرد، تا به دیرش
هوش مصنوعی: او وقتی نتیجه ناگزیرش را دید، افسوس خورد و به سمت دیرش رفت.
گرگ از سرِ وقت، گفت کای شوخ
بیداد منت مباد منسوخ
هوش مصنوعی: گرگ به طور مناسب و به موقع گفت: ای نازک‌طبع و بازیگوش، امیدوارم که ظلم و ستمت به زودی فراموش نشود.
این عربده نیست از زبانت
دشنام به من دهد مکانت
هوش مصنوعی: این نعره و فریاد تو بیشتر از آنکه به معنای واقعی باشد، نشان‌دهنده‌ی حال و احوال درونیت است و نه رد و نشانی از توهین یا بی‌احترامی به من.
بُز را نرسد به گرگ، دشنام
این طعن و سخط به ماست از بام
هوش مصنوعی: بز نمی‌تواند به گرگ جواب بدهم و این توهین و ناسزا از بالای بام به ما مربوط می‌شود.
زین گونه، درین زمانهٔ دون
افسوس خسان بود ز گردون
هوش مصنوعی: این روزها، آدم‌های معمولی در این دوران پایین و بی‌ارزش حسرت‌خور هستند و از آسمان ناامیدند.
هر گوشه، سپهر سفله پرور
بوزینه و بُز نموده سرور
هوش مصنوعی: در هر گوشه‌ای، آسمان پست و عاجز، میمون و بز را بزرگ و محترم کرده است.
حیزانِ زمانه را به میدان
کرده ست حریف شیرمردان
هوش مصنوعی: زمانه را به میدان جنگی تبدیل کرده است و مردان شجاع در برابر حریفان می‌جنگند.
زین بُز فرمان نبود تشویر
گر بود مجال حملهٔ شیر
هوش مصنوعی: از این بز نمی‌توان انتظار جنگجویی داشت، اما اگر فرصتی برای حمله به شیر باشد، شاید بتواند خود را نشان دهد.
بز بر سر بام جا گرفته
خوش عرصه ز دست ما گرفته
هوش مصنوعی: یک بز بر روی بام نشسته و حالا عرصه را از ما گرفته است، به‌طوری که ما نمی‌توانیم کاری بکنیم.
تا کی به جهان، جگر توان خورد؟
فریاد ز چرخ ناجوانمرد
هوش مصنوعی: تا کی باید در این دنیا زجر و درد را تحمل کرد؟ چه فریادی از دست سرنوشت بی‌رحم!
هر خیره سری، به کام دارد
یک بزچه؟ که صد به بام دارد
هوش مصنوعی: هر کسی که بر سر کار خود ثابت قدم باشد، به حاصل خود می‌رسد، حتی اگر به نظر دیگران بی‌معنا یا عجیب بیاید. در مقابل، گاهی اوقات باید سرپرستی را در نظر گرفت که در مقام بالاتری قرار دارد، اما نتیجه‌ای ندارد.