گنجور

بخش ۳۱ - ختم کلام و انسجام مرام

حزین از سخن گستری لب ببند
نیِ خامه افکن به طاق بلند
سراسر جهان پر ز گفتار توست
زبان آوری چون قلم، کار توست
سرآمد ز عمر تو هفتاد سال
نیاسود کلک و زبانت ز قال
نوشتی به نیروی کلک آنقدر
که در لوح گیتی نگنجد دگر
جهان پرگهر شد ز گفتار تو
برو، نغزگفتن بود کار تو
فروغ سخن گر فریبنده است
خموشی کنون از تو زیبنده است
فتاده ست کلک و زبانت ز کار
نفس ناتوان و کفت رعشه دار
ز هر سو بود صرصر دی وزان
حواست پریشان چو برگ خزان
اگر مستمع هست در خانه کس
یکی حرف باشد ز گوینده بس
وگر نیست، بیهوده گفتار چیست؟
خردمند بیهوده گفتار کیست؟
بس است آنچه گفتند، دانشوران
مزیدی میسّر نباشد بر آن
تو را رفته دامان فرصت ز چنگ
سخن مختصرکن که وقت است تنگ
خدایا تو باقی و پاینده ای
ببخشای بر من که بخشنده ای
کمی، ازکمین بندهٔ ناتوان
کرم از تو یا مُنعم المستعان
نی سوده تاریخ اتمام یافت
قلم با صفیر دل انجام یافت

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حزین از سخن گستری لب ببند
نیِ خامه افکن به طاق بلند
هوش مصنوعی: از حرف زدن بیهوده خودداری کن و اجازه بده که قلم تو روی صفحه بنویسد.
سراسر جهان پر ز گفتار توست
زبان آوری چون قلم، کار توست
هوش مصنوعی: تمام جهان پُر از سخن‌های توست؛ تو به مانند قلم، هنر زبان‌آوری را با مهارت انجام می‌دهی.
سرآمد ز عمر تو هفتاد سال
نیاسود کلک و زبانت ز قال
هوش مصنوعی: زندگی تو به هفتاد سال رسید، اما هنوز قلم و زبانت از سخن گفتن و نوشتن خسته نشده‌اند.
نوشتی به نیروی کلک آنقدر
که در لوح گیتی نگنجد دگر
هوش مصنوعی: تو با قدرت قلمت چیزهایی نوشته‌ای که موضوعاتی فراتر از تمامی آنچه در زندگی وجود دارد را در بر می‌گیرد.
جهان پرگهر شد ز گفتار تو
برو، نغزگفتن بود کار تو
هوش مصنوعی: دنیا پر از ارزش و گوهری شد به خاطر سخنان تو؛ تو به نیکو صحبت کردن معروف هستی.
فروغ سخن گر فریبنده است
خموشی کنون از تو زیبنده است
هوش مصنوعی: اگر کلام تو جذاب و فریبنده است، حالا بهتر است که سکوت کنی.
فتاده ست کلک و زبانت ز کار
نفس ناتوان و کفت رعشه دار
هوش مصنوعی: زبانت از کار افتاده و تحت تأثیر نفس ضعیف توست، و به همین دلیل لرزان و ناتوان شده است.
ز هر سو بود صرصر دی وزان
حواست پریشان چو برگ خزان
هوش مصنوعی: نسیم سرد و تند از هر طرف می‌وزد و مانند برگ‌های پاییز، ذهن تو به هم ریخته و پریشان است.
اگر مستمع هست در خانه کس
یکی حرف باشد ز گوینده بس
هوش مصنوعی: اگر کسی در خانه دیگری گوش‌گیر باشد، تنها گفتن یک جمله کافی است.
وگر نیست، بیهوده گفتار چیست؟
خردمند بیهوده گفتار کیست؟
هوش مصنوعی: اگر چیزی وجود ندارد، پس چرا صحبت کنیم؟ آیا کسی هست که بی‌دلیل سخن بگوید؟
بس است آنچه گفتند، دانشوران
مزیدی میسّر نباشد بر آن
هوش مصنوعی: آنچه که دانشمندان در مورد این موضوع گفته‌اند، کافی است و دیگر نمی‌توان نظری جدید یا اطلاعات بیشتری به آن اضافه کرد.
تو را رفته دامان فرصت ز چنگ
سخن مختصرکن که وقت است تنگ
هوش مصنوعی: فرصت از دست رفته است، پس سخن را کوتاه کن، زیرا زمان کم است.
خدایا تو باقی و پاینده ای
ببخشای بر من که بخشنده ای
هوش مصنوعی: خدایا، تو همیشه هستی و پا برجا می‌مانی. بر من ببخش که تو همواره بخشنده‌ای.
کمی، ازکمین بندهٔ ناتوان
کرم از تو یا مُنعم المستعان
هوش مصنوعی: اندکی از کمین من، که بنده‌ای ناتوان هستم، رحمت و مِهر توست، ای بخشنده‌ای که به او پناه می‌برم.
نی سوده تاریخ اتمام یافت
قلم با صفیر دل انجام یافت
هوش مصنوعی: تاریخ زندگی به پایان رسید و با صدای دل، کار نوشته به اتمام رسید.