گنجور

بخش ۱۸ - حکایت

دو کس را سر جنگ بود و ستیز
به هم کرده دندان و چنگال تیز
یکی زان دو، سامان پیکار کرد
قبا جوشن و خود دستار کرد
پدر گفتش ای خام بیهوده کوش
اگر پخته ای، جوشن از صلح پوش
گرت هست دامان فرصت به چنگ
فروکوب با نفس خود، طبل جنگ

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دو کس را سر جنگ بود و ستیز
به هم کرده دندان و چنگال تیز
هوش مصنوعی: دو نفر برای جنگ و نزاع با یکدیگر روبرو شده‌اند و هر کدام برای مبارزه، دندان‌ها و چنگال‌های خود را تیز کرده‌اند.
یکی زان دو، سامان پیکار کرد
قبا جوشن و خود دستار کرد
هوش مصنوعی: یک نفر از آن دو، نظم و ترتیب دعوا را برقرار کرد و خود را به لباس جنگ و کلاه‌خود آراست.
پدر گفتش ای خام بیهوده کوش
اگر پخته ای، جوشن از صلح پوش
هوش مصنوعی: پدر به او گفت: ای نادان، بیهوده تلاش نکن. اگر خود را آماده کرده‌ای، لباس جنگ را به خاطر صلح کنار بگذار.
گرت هست دامان فرصت به چنگ
فروکوب با نفس خود، طبل جنگ
هوش مصنوعی: اگر فرصت را در دست داری، با نفس خود به جنگ بپرداز و به آن حمله کن.