بخش ۱ - مثنوی صفیر دل
ثناهای شایسته دلدار را
سپاس فراوان ز ما، یار را
ثنایی که عالی سپاسان کنند
سپاسی که یزدان شناسان کنند
به عجز و سرافکندگی سر نهم
به سر از گل سجده افسر نهم
به خشکی چو بندم به افسوس لب
طراوت دهم از زمین بوس لب
زبان از ثنا نخل موسا کنم
به یاد رخی، سینه سینا کنم
چو خورشید از آن آتش سینه سوز
نفس را کنم صبح گیتی فروز
به سر تاج شاهی نهم نامه را
لوای الهی کنم خامه را
مداد و قلم عنبر تر شود
خط و خال رخسار دفتر شود
ازین رشحه، خرّم کنم داغ را
طراوت ز شبنم دهم باغ را
به بستان جان آبیاری کنم
ز نی چشمهٔ خضر جاری کنم
به فرق سخن برنهم تاج حمد
زبان را فرستم به معراج حمد
نفس گرم چون برق سوزان شود
دل از حمد یزدان فروزان شود
زبانم به آتش زند دامنی
ز تفسیده گلخن دمد گلشنی
به عرش حقیقت لوایی زنم
نیازآوران را صلایی زنم
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ثناهای شایسته دلدار را
سپاس فراوان ز ما، یار را
هوش مصنوعی: ما از صمیم قلب از محبت دلبر و یار خود قدردانی میکنیم.
ثنایی که عالی سپاسان کنند
سپاسی که یزدان شناسان کنند
هوش مصنوعی: ستایشی که از جانب بزرگترین ستایشگران انجام شود، آن ستایشی است که خداوند را به خوبی معرفی کند.
به عجز و سرافکندگی سر نهم
به سر از گل سجده افسر نهم
هوش مصنوعی: با کمال ناچیزی و شرمندگی، سرم را به خاک میگذارم و به جایی میروم که لباس گل را به عنوان نماد احترام و ادب به سر میگذارم.
به خشکی چو بندم به افسوس لب
طراوت دهم از زمین بوس لب
هوش مصنوعی: زمانی که از خشکی و بیحالی شکایت کنم، با اندوه عشق، روحی دوباره به زمین و زندگی میبخشم.
زبان از ثنا نخل موسا کنم
به یاد رخی، سینه سینا کنم
هوش مصنوعی: زبانم را به مدح و ستایش نخل موسی مشغول میکنم و به یاد چهرهای زیبا، قلبم را مانند کوه سینا پُر از عشق و هیجان میسازم.
چو خورشید از آن آتش سینه سوز
نفس را کنم صبح گیتی فروز
هوش مصنوعی: وقتی که از آن آتش درونم مانند خورشید نور میافشاند، موجی از روشنی و امید برای دنیا به وجود میآورم.
به سر تاج شاهی نهم نامه را
لوای الهی کنم خامه را
هوش مصنوعی: من بر روی تاج سلطنت نامهام را قرار میدهم و آن را به نشانهی اراده الهی مینویسم.
مداد و قلم عنبر تر شود
خط و خال رخسار دفتر شود
هوش مصنوعی: وقتی که مداد و قلم به خوبی به کار میروند، زیبایی خط و نقش و نگار چهره در دفتر نمایان میشود.
ازین رشحه، خرّم کنم داغ را
طراوت ز شبنم دهم باغ را
هوش مصنوعی: از این قطره، شادی و سرزندگی را برای داغی که در دل دارم به ارمغان میآورم و طراوت و تازگی را به باغ میبخشم.
به بستان جان آبیاری کنم
ز نی چشمهٔ خضر جاری کنم
هوش مصنوعی: در باغ جان، به وسیلهٔ نی، آبیاری میکنم و جویبار خضر را روان میسازم.
به فرق سخن برنهم تاج حمد
زبان را فرستم به معراج حمد
هوش مصنوعی: به خاطر تمجید و ستایش، بر سر زبانم تاجی میگذارم و آن را به عرش و بلندیهای حمد میرسانم.
نفس گرم چون برق سوزان شود
دل از حمد یزدان فروزان شود
هوش مصنوعی: زمانی که نفسی گرم و شعلهور مانند برق در وجود انسان شکل میگیرد، دل او از ستایش و حمد خداوند پرنور و روشنی میشود.
زبانم به آتش زند دامنی
ز تفسیده گلخن دمد گلشنی
هوش مصنوعی: زبان من به آتش میسوزد، مثل دامن یک سوخته که در دل گلشن بماند.
به عرش حقیقت لوایی زنم
نیازآوران را صلایی زنم
هوش مصنوعی: من حقیقت را در بلندای آسمان نمایان میکنم و به نیازمندان ندا میزنم که به یاری آنها بیایید.