بخش ۱۷ - در نوائب زمان و معاتبهٔ سفلگان گوید
به عهدی که طبعم نوا ساز بود
سریر نیم نغمه پرداز بود
حماری به دعوی دهن بازکرد
ز خر خانه ای عرعر آغاز کرد
چو سنبل برآشفت کلک دبیر
که منکر صداییست، صوت الحمیر
چو خر دعوی نکته سنجی کند
ورق زشت، چون روی زنجی کند
چها می کند سفله پرور جهان؟
الی الله اشکو کروب الزمان
به جایی رسیده ست ادراک و هش
که خر نغمه سنج است و بلبل خمش
مرا پنجهٔ شیرگیر قلم
بر آن شد که نایش بپیچد به هم
بدرّد بر اندام، چرم خبیث
روانش بنالد که اَینَ المغیث
سر مار را کوفتن طاعت است
ز رَه خار و خس روفتن حکمت است
چو کژدم گذاری فراغت چمد
تن آسایی از خلق یزدان بَرد
ولیکن نیارست طبع غیور
که سرپنجه بازد به خفاش کور
نزیبد که در گیر و دار سگان
شود رنجهه بازوی شیر ژیان
مرا خامه شیر است، بل اردشیر
که افکنده در مغز گردون صریر
به جایی که گردن فرازی کند
سر خصم با نیزه بازی کند
چو گردد علم کاویانی درفش
رخ مدعی چیست؟ زرد و بنفش
چنین است هنجار گردون پیر
که با بلبلان، زاغ سنجد صفیر
تغافل کند خامه ام تن زده
که بی بانگ خر نیست این خرکده
بخش ۱۶ - حکایت از تاریخ دهقان در صعوبت صحبت احمقان: رقم کرده با نوک کلک دبیربخش ۱۸ - حکایت از واردات خویش: فتادم شبی در بیابان حی
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به عهدی که طبعم نوا ساز بود
سریر نیم نغمه پرداز بود
هوش مصنوعی: به تعهدی که دارم، طبع من مانند ساز و سرود است و مثل یک هنرمند نیمهای از نغمه را ایجاد میکند.
حماری به دعوی دهن بازکرد
ز خر خانه ای عرعر آغاز کرد
هوش مصنوعی: یک الاغ به خاطر ادعایی دهانش را باز کرد و از خانه خرها شروع به نعره زدن کرد.
چو سنبل برآشفت کلک دبیر
که منکر صداییست، صوت الحمیر
هوش مصنوعی: زمانی که سنبل (گیاه خوشبوی عطر) به آرامی بر افروخته میشود، نویسنده (دبیر) به یادآور میآید که صداهایی نه چندان دلنشین و نامطبوع وجود دارد که به آن اعتنایی نمیکند.
چو خر دعوی نکته سنجی کند
ورق زشت، چون روی زنجی کند
هوش مصنوعی: اگر کسی مثل خر به نکتهسنجی بپردازد، نتیجهاش مثل زشت شدن ورق خواهد بود، زیرا زشتی در حقیقت زیبایی را تحتالشعاع قرار میدهد.
چها می کند سفله پرور جهان؟
الی الله اشکو کروب الزمان
هوش مصنوعی: چه کارهایی که این دنیای پست انجام میدهد؟ من تنها به خدا شکایت میکنم از مشکلات و سختیهای این زمانه.
به جایی رسیده ست ادراک و هش
که خر نغمه سنج است و بلبل خمش
هوش مصنوعی: در اینجا به وضعیتی اشاره شده که فهم و درک انسان به جایی رسیده که حتی در مقابل زیباییها و نغمههای دلانگیز، مثل سنج و بلبل، آرامش خود را از دست نمیدهد. به عبارت دیگر، در زندگی ممکن است چیزهایی زیبا و جذاب وجود داشته باشد، اما او به قدری درک و آگاهی پیدا کرده که دیگر تحت تأثیر آنها قرار نمیگیرد و آرامش خود را حفظ میکند.
مرا پنجهٔ شیرگیر قلم
بر آن شد که نایش بپیچد به هم
هوش مصنوعی: در اینجا سخن از این است که قدرت و شدت قلم به قدری زیاد است که میتواند معانی و مفاهیم را به هم بپیچد یا دچار تغییر کند. این به نوعی نشاندهنده تأثیر عظیم نوشتار و هنر نویسندگی است و اینکه چطور میتواند به شکلهای مختلفی بیان شود.
بدرّد بر اندام، چرم خبیث
روانش بنالد که اَینَ المغیث
هوش مصنوعی: به بدنی که از چرم حساس و بدبو پوشیده شده، نالهای میآید که کجاست یاری رسان؟
سر مار را کوفتن طاعت است
ز رَه خار و خس روفتن حکمت است
هوش مصنوعی: زدن سر مار نشانه اطاعت و فرمانبرداری است، اما به دست آوردن علفهای هرز و خارها نشاندهنده حکمت و درک صحیح است.
چو کژدم گذاری فراغت چمد
تن آسایی از خلق یزدان بَرد
هوش مصنوعی: چون کسی در پی آسودگی و استراحت باشد، باید از مردم و نگرانیهای زندگی دوری کند و به آرامش فکر کند.
ولیکن نیارست طبع غیور
که سرپنجه بازد به خفاش کور
هوش مصنوعی: اما طبیعت غیرتمند اجازه نمیدهد که بیپروا به موجودی کوری چون خفاش حمله کند.
نزیبد که در گیر و دار سگان
شود رنجهه بازوی شیر ژیان
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که شایسته نیست که کسی در میان مشکلات و دردسرها قرار گیرد، به ویژه وقتی که میتواند در کنار قدرتی بزرگ و با وقار مثل شیر زندگی کند. در واقع، نشاندهنده اهمیت انتخاب مسیر و همنشینی با شخصیتهای قوی و با عزت است.
مرا خامه شیر است، بل اردشیر
که افکنده در مغز گردون صریر
هوش مصنوعی: من قلمم به نرمی شیر است، مانند اردشیر که صدایش در آسمان طنینانداز شده است.
به جایی که گردن فرازی کند
سر خصم با نیزه بازی کند
هوش مصنوعی: در مکانی که دشمن مغرور و سرکش میشود، درگیری و نبرد با نیشی پرخاشگرانه آغاز میگردد.
چو گردد علم کاویانی درفش
رخ مدعی چیست؟ زرد و بنفش
هوش مصنوعی: وقتی که پرچم کاویانی به اهتزاز درآید، نشان دشمن چه ارزشی دارد؟ زرد و بنفش.
چنین است هنجار گردون پیر
که با بلبلان، زاغ سنجد صفیر
هوش مصنوعی: این دنیا و نظام آن به گونهای است که مانند یک سنجاقک، بلبلان را با زاغها مقایسه میکند. به عبارتی، در این جهان، امکانات و اقبال برای همه به یک اندازه نیست و هر موجودی با توجه به وضعیت خود، در جایگاه خاصی قرار میگیرد.
تغافل کند خامه ام تن زده
که بی بانگ خر نیست این خرکده
هوش مصنوعی: قلم من در بیتوجهی به مواردی مشغول است که در این مکان، صدای هیچچیز به گوش نمیرسد و مثل یک الاغ تنها در اینجا وجود ندارد.