گنجور

شمارهٔ ۵۶ - در تاریخ تدوین چهارمین دیوان خود فرموده است

هزار و یکصد و پنجاه و پنج هجری بود
که گشت نسخه ی دیوان چارمین سپری
قصیده و غزل و قطعه و رباعی آن
دوصد فزون ز هزار است و سی چو بر شمری
هنر به ماشطهٔ خامه ام کند نازش
که لیلی عرب آراست در لباس دری
دعای رحمت، از آیندگان امیدم هست
که جاده ایست بسیط زمان و ما گذری
شگفت نیست، گر آلوده است دامن ما
که دیده اشک فشان است و اشک ما جگری

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هزار و یکصد و پنجاه و پنج هجری بود
که گشت نسخه ی دیوان چارمین سپری
هوش مصنوعی: در سال هزار و یکصد و پنجاه و پنج هجری شمسی، نسخه‌ی دیوان چهارمین سپری منتشر شد.
قصیده و غزل و قطعه و رباعی آن
دوصد فزون ز هزار است و سی چو بر شمری
هوش مصنوعی: شعرهای مختلفی مانند قصیده، غزل، قطعه و رباعی بسیار زیاد و متنوع هستند و تعداد بی‌شماری از آن‌ها وجود دارد.
هنر به ماشطهٔ خامه ام کند نازش
که لیلی عرب آراست در لباس دری
هوش مصنوعی: هنر من با قلمم به ناز و کرشمه است، گویی لیلی عرب در لباسی زیبا و فریبنده خود را آراسته است.
دعای رحمت، از آیندگان امیدم هست
که جاده ایست بسیط زمان و ما گذری
هوش مصنوعی: من از نسل‌های آینده امید دارم که رحمت و دعاها را به سوی من فرستند، زیرا زندگی مانند سفری است در جاده‌ای وسیع به نام زمان و ما تنها در حال عبور هستیم.
شگفت نیست، گر آلوده است دامن ما
که دیده اشک فشان است و اشک ما جگری
هوش مصنوعی: طبیعی است که اگر دامن ما آلوده باشد، چشمانمان پر از اشک و دل‌مان نیز آزرده خواهد بود.