شمارهٔ ۵۵ - به یکی از بزرگان نوشته است
ای که دارد لوای اقبالت
آفتاب بلند، سایه نشین
بود از نوبهار خلق توام
نفس مشکسای فروردین
نکته ای هست، از رهی بشنو
که خدا ناصر تو باد و معین
انتفاعی که از جهان دژم
دارم از گردش شهور و سنین
تلخی عیش روزگاران است
که بود در مذاق من شیرین
کشدم گرد کلفتِ ایّام
توتیایی به چشم حادثه بین
از غم من مکن پریشان دل
که مبادت ز چرخ، چین به جبین
کج اگر باخت ناکسی چه عجب؟
کو نداند یسار را ز یمین
روش هر کسی فراخور اوست
نتواند پیاده شد فرزین
خار بیچاره از کجا آرد
طرّه ی سنبل ورخ نسرین؟
دل ما را چه غم که از رخ زشت
نفتد در جبین آینه چین؟
سفله را طبع روزگار بود
نه به مهرش وفا بود، نه به کین
بی خرد لایق عتاب کجاست؟
تشنه داند بهای ماء مَعین
صدف سینه های پاک بود
جای دُردانه های غثّ و سمین
گر ببخشی گناه او، دارم
طاعتت تا به روز بازپسین
بر مرادت مدام گردد چرخ
چاکر درگهت ینال و تکین
شمارهٔ ۵۴ - در تاریخ فوت عالمی عبدالله نام۳: نور دل و دیده، مجلس آرای زمانشمارهٔ ۵۶ - در تاریخ تدوین چهارمین دیوان خود فرموده است: هزار و یکصد و پنجاه و پنج هجری بود
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای که دارد لوای اقبالت
آفتاب بلند، سایه نشین
هوش مصنوعی: ای کسی که پرچم پیروزیات مانند آفتاب درخشان است، نشستهای در سایه.
بود از نوبهار خلق توام
نفس مشکسای فروردین
هوش مصنوعی: در بهار، وجود تو برای من مانند نفس تازهای است که روح را invigorate میکند و شادی و طراوت را به زندگی میبخشد.
نکته ای هست، از رهی بشنو
که خدا ناصر تو باد و معین
هوش مصنوعی: نکتهای وجود دارد که باید از راهنماییهای دیگران بهره ببری؛ امیدوارم خداوند در هر حال و با همهی مشکلات یاور و کمککار تو باشد.
انتفاعی که از جهان دژم
دارم از گردش شهور و سنین
هوش مصنوعی: من از تغییرات و گردش روزها و سالها در این دنیای غمگین، بهرهای میبرم.
تلخی عیش روزگاران است
که بود در مذاق من شیرین
هوش مصنوعی: زندگی پر از تلخیها و سختیهاست، اما برای من، این تلخیها به گونهای دیگر و شیرین به نظر میآیند.
کشدم گرد کلفتِ ایّام
توتیایی به چشم حادثه بین
هوش مصنوعی: در زندگی با چالشها و سختیهایی مواجه شدم که مانند گرد و غبار در چشمم نشسته و مانع دیدن واقعیتها شده است.
از غم من مکن پریشان دل
که مبادت ز چرخ، چین به جبین
هوش مصنوعی: نگران دلِ آزرده من نباش، مبادا که به خاطر غم من، چروک و نگرانی بر پیشانیات بیفتد.
کج اگر باخت ناکسی چه عجب؟
کو نداند یسار را ز یمین
هوش مصنوعی: اگر کسی در راهی نادرست قدم بردارد، چه تعجبی دارد؟ زیرا بسیاری از افراد نمیدانند که راست و چپ را چگونه تشخیص دهند.
روش هر کسی فراخور اوست
نتواند پیاده شد فرزین
هوش مصنوعی: هر کسی با توجه به شرایط و تواناییهای خودش راه و روش خاصی را دنبال میکند و نمیتواند راه دیگری را که مناسب او نیست، دنبال کند.
خار بیچاره از کجا آرد
طرّه ی سنبل ورخ نسرین؟
هوش مصنوعی: خار بدبخت چگونه میتواند با گلهای خوشبو و زیبا همچون سنبل و نسرین خود را مقایسه کند؟
دل ما را چه غم که از رخ زشت
نفتد در جبین آینه چین؟
هوش مصنوعی: دل ما نگران چه چیزی است که اگر چهره زشت بر آینه بیفتد، باز هم تاثیری ندارد؟
سفله را طبع روزگار بود
نه به مهرش وفا بود، نه به کین
هوش مصنوعی: طبع روزگار به افراد نیک و بد عمل نمیکند و نه به محبتهای آنها وفادار است و نه به دشمنیهایشان.
بی خرد لایق عتاب کجاست؟
تشنه داند بهای ماء مَعین
هوش مصنوعی: کسی که بیخود و نادان است، شایستهی سرزنش و توبیخ است. تنها کسی که واقعاً نیازمند چیزی است، میفهمد که ارزش آن چیز چقدر است.
صدف سینه های پاک بود
جای دُردانه های غثّ و سمین
هوش مصنوعی: صدف، نماد سینههای پاک و خالص است که در آن جواهرات با ارزشی (دُردانهها) قرار دارند و به همین ترتیب، این سینهها به عنوان مأمنی برای چیزهای ارزشمند و نادر شناسایی میشوند و از چیزهای بیارزش و زشت دور هستند.
گر ببخشی گناه او، دارم
طاعتت تا به روز بازپسین
هوش مصنوعی: اگر تو گناه او را ببخشی، من تا روز قیامت همیشه بندگی تو را میکنم.
بر مرادت مدام گردد چرخ
چاکر درگهت ینال و تکین
هوش مصنوعی: چرخ روزگار همواره به مرادت بچرخد و خدمتگزار درگاه تو باشد، ناله و ناتوانی را به فراموشی بسپارد.

حزین لاهیجی