گنجور

شمارهٔ ۹

دادی به باد، طره عنبر سرشت را
کردی کساد، نکهت باغ بهشت را
سر، شمع سان ز داغ به آتش که می دهد؟
آیا کسی چه چاره کند، سرنوشت را؟

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دادی به باد، طره عنبر سرشت را
کردی کساد، نکهت باغ بهشت را
هوش مصنوعی: تو زیبایی و لطافت خود را به باد دادی و باعث شدی که عطری مانند عطر باغ بهشت، بی‌خود و بی‌ارزش شود.
سر، شمع سان ز داغ به آتش که می دهد؟
آیا کسی چه چاره کند، سرنوشت را؟
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که سرنوشت و تقدیر هر شخص مانند شمعی است که در آتش می‌سوزد و داغی را احساس می‌کند. آیا کسی می‌تواند برای این درد و رنج چاره‌ای بیندیشد؟ در واقع، شاعر به ناتوانی انسان در تغییر سرنوشت خود اشاره می‌کند و حس ناامیدی از چاره‌جویی در برابر تقدیر را بیان می‌کند.