گنجور

شمارهٔ ۷

رفت آنکه دل به محنت، آسوده بود ما را
چشم از فسانه غم، شب می غنود ما را
زین پیشتر ز چشمم، جاری دو جوی خون بود
اکنون هزار چشمه، از دل گشود ما را

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رفت آنکه دل به محنت، آسوده بود ما را
چشم از فسانه غم، شب می غنود ما را
هوش مصنوعی: رفت آن که با وجود مشکلات، دلی آرام داشت. اکنون ما در شب در اندیشه غم و قصه‌های تلخ هستیم.
زین پیشتر ز چشمم، جاری دو جوی خون بود
اکنون هزار چشمه، از دل گشود ما را
هوش مصنوعی: پیش از این، از چشمانم دو جوی خون روان بود، ولی اکنون هزاران چشمه از دل من گشوده شد.