گنجور

شمارهٔ ۲۹

دعوی‌ست با شعر ترم، آن دشمن ادراک را
سگ می‌خورد دایم نجس، آن آب‌های پاک را
مشاطهٔ گلشن منم، با این خمارآلودگی
چشمم حنابندی کند، از اشک دست تاک را

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دعوی‌ست با شعر ترم، آن دشمن ادراک را
سگ می‌خورد دایم نجس، آن آب‌های پاک را
هوش مصنوعی: شعری که می‌سرایم، به نوعی با فهم و درک انسان در تقابل است. این دشمن همیشه در حال آسیب رساندن به چیزهای پاک و خوب است، مانند سگ که دائماً به آب‌های زلال و تمیز آسیب می‌زند.
مشاطهٔ گلشن منم، با این خمارآلودگی
چشمم حنابندی کند، از اشک دست تاک را
هوش مصنوعی: من آرایشگر باغ گل‌ها هستم و با این حالتی که چشمانم دارند، اشک‌های من مانند حنا بر دستان تاک می‌نشیند.