شمارهٔ ۱۵
سلطان همّتم، ز جهان شسته دست را
چون سیل، پشت پا زده ام خاک پست را
انصاف، کار محتسب روزگار نیست
یکسان کند معامله، هشیار و مست را
مشکل که پر کند ز تهی کاسگی حزین
این مشت خاک، دیده دنیاپرست را
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سلطان همّتم، ز جهان شسته دست را
چون سیل، پشت پا زده ام خاک پست را
هوش مصنوعی: عزم و ارادهام را همچون سلطانی برتر از جهان قرار دادهام و به همین خاطر، تمام چیزهای کمارزش را کنار گذاشتهام و از آنها دوری کردهام.
انصاف، کار محتسب روزگار نیست
یکسان کند معامله، هشیار و مست را
هوش مصنوعی: انصاف کار کسی نیست که در مقام قضاوت قرار دارد، زیرا او نمیتواند به طور یکسان با انسانهای هشیار و مست رفتار کند.
مشکل که پر کند ز تهی کاسگی حزین
این مشت خاک، دیده دنیاپرست را
هوش مصنوعی: زیباییها و لذتهای دنیا نمیتوانند درد و خلأ درون فرد را پر کنند، چون تنها یک مشت خاک نمیتواند جان و روح انسان را سیراب کند.