گنجور

شمارهٔ ۸۶

ز لوح حکمت اندیشان بگو خونین درونان را
که صدره شسته طفل اشک من چون مشق یونان را؟
غبار از تربتم چون بید مجنون می کشد بالا
سرافرازی بود افتادگی، طالع نگونان را
چه باید کرد مشت خون خود را؟ مضطرب حالم
سرافرازان نمی خواهند پامال زبونان را
به بند غیر تا باشد، بود دیوانگی ناقص
ز موی سر بود زنجیر پا، کامل جنونان را
نکویان را به خون زاهد و عاشق بود دستی
شراب مذهب و مشرب، حلال این ذوفنونان را
بخار از ارض، با جذب طبیعی بر نمی خیزد
چنین کز خاک ره برداشت چرخ سفله دونان را
حزین ، از معجز لعل که تعلیم سخن داری؟
خروشت، مهر بر لب می زند جادوفسونان را

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز لوح حکمت اندیشان بگو خونین درونان را
که صدره شسته طفل اشک من چون مشق یونان را؟
هوش مصنوعی: از لوح حکمت اندیشمندان بگو تا بدانند که در دل‌های خونین ما چه خبر است، زیرا دلی که شسته و پاک شده، مانند کودکانه‌ام در برابر اشک‌های من، شبیه نوشته‌های یونانی است.
غبار از تربتم چون بید مجنون می کشد بالا
سرافرازی بود افتادگی، طالع نگونان را
هوش مصنوعی: غبار از خاک من مانند بید مجنون بالا می‌رود، چون افتادگی و تواضع نشانه‌ای از بزرگی است، اما برای بدشانس‌ها وضعیتی ناخوشایند رقم می‌زند.
چه باید کرد مشت خون خود را؟ مضطرب حالم
سرافرازان نمی خواهند پامال زبونان را
هوش مصنوعی: چه باید کرد با این درد و رنجی که در دل دارم؟ حالم خیلی بد است و کسانی که در موقعیت‌های بالا و رفیع قرار دارند، توجهی به حال و احوال افرادی که در شرایط پایین‌تری هستند، ندارند.
به بند غیر تا باشد، بود دیوانگی ناقص
ز موی سر بود زنجیر پا، کامل جنونان را
هوش مصنوعی: اگر کسی به غیر از خود نیازمند باشد و به او وابسته شود، در حقیقت دیوانگی او ناتمام است. اما اگر گیسوی سر او به زنجیر پای او گره خورده باشد، این نشان‌دهنده‌ی جنونی کامل و عمیق است.
نکویان را به خون زاهد و عاشق بود دستی
شراب مذهب و مشرب، حلال این ذوفنونان را
هوش مصنوعی: در این بیت به این موضوع اشاره می‌شود که افراد نیکو و پاکدامن، برای زاهدان و عاشقان خود، فداکاری و قربانی می‌کنند. این شاعر به نوعی این موضوع را مطرح می‌کند که در کنار دین و مذهب، برخی از چیزها ممکن است از نظر اجتماعی یا فرهنگی، مجاز و قابل قبول باشد. در واقع، شاعر به تضاد بین مذهب و حقیقت زندگی اشاره دارد و نشان می‌دهد که گاهی برای دستیابی به لذت‌های زندگی، باید از قواعد سخت و خشک مذهبی عبور کرد.
بخار از ارض، با جذب طبیعی بر نمی خیزد
چنین کز خاک ره برداشت چرخ سفله دونان را
هوش مصنوعی: بخار از زمین به‌طور طبیعی بالا نمی‌رود؛ بلکه مانند این است که از خاک زمین، احساسات و آرزوهای کسانی که در وضعیت پایین‌تری قرار دارند، به‌وجود می‌آید.
حزین ، از معجز لعل که تعلیم سخن داری؟
خروشت، مهر بر لب می زند جادوفسونان را
هوش مصنوعی: حزین، آیا از زیبایی این سنگ قیمتی چیزی آموزش دیده‌ای؟ صدای تو، مثل جادو، دل را می‌رباید و بر لب‌ها عشق می‌گستراند.