گنجور

شمارهٔ ۷۶

ستم، از ملک دل بیرون کند فرمانروایان را
ستمگر دشمن بیگانه سازد، آشنایان را
نماید دور بر کاهل قدم، نزدیکی منزل
ره خوابیده ای در پیش باشد، خفته پایان را
نمی گردد به مردم قدر مرد و مردمی روشن
به نامردان بیفتد کار اگر، مرد آزمایان را
کلید از چاره سازی، بستگی هرگز نمی بیند
نمی افتد گره در کار خود، مشکل گشایان را
به پای نخل حرص خود، چو منعم ارّه نگذارد
چو سوهان می زند، از چین پیشانی گدایان را
زیان، دنیا طلب از پهلوی پویندگی بیند
که رفتن دور می سازد، ره رو بر قفایان را
حسودان را سکوت ما، دهان یاوه گو بندد
ز خاموشی توان زد بخیه، این زخم نمایان را
نوای مختلف، چندانکه از تار جهات آید
بلند آوازه سازد، پردهٔ وحدت سرایان را
اگر حرفی از آن زلف مسلسل در میان آید
شب افسانه ام، هرگز نخواهد دید پایان را
به شرع زهد، حقّ خدمت شایسته ای دارم
که رهن باده کردم خرقه های پارسایان را
اگر می داشتم چون خار در سرپنجه، گیرایی
نمی دادم ز کف، دامان این گلگون قبایان را
ندارد لذّت شوربدگی در پی پشیمانی
جنون دندان نیفشارد به لب، زنجیر خایان را
حزین ، از لطف عشق سر فراز امّید آن دارم
که دور از آستان خود، نسازد جبهه سایان را

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ستم، از ملک دل بیرون کند فرمانروایان را
ستمگر دشمن بیگانه سازد، آشنایان را
هوش مصنوعی: ستم و ظلم می‌تواند باعث بیرون راندن حاکمان از صحنه قدرت شود و در عین حال، دشمنان را به آسانی به صمیمی‌ترها و نزدیکان تبدیل کند.
نماید دور بر کاهل قدم، نزدیکی منزل
ره خوابیده ای در پیش باشد، خفته پایان را
هوش مصنوعی: اگر فردی سهل‌انگار و تنبل باشد، حتی در نزدیکی هدف و مقصدش هم احساس می‌کند که هنوز راه درازی در پیش دارد و در واقع، با خواب و آرامش خود به پایان نزدیک می‌شود.
نمی گردد به مردم قدر مرد و مردمی روشن
به نامردان بیفتد کار اگر، مرد آزمایان را
هوش مصنوعی: اگر کارها به دست نالایقان و نااهلان بیفتد، هیچ‌گاه مردم شایسته و قابل احترام به مقام و ارزش واقعی خود نخواهند رسید.
کلید از چاره سازی، بستگی هرگز نمی بیند
نمی افتد گره در کار خود، مشکل گشایان را
هوش مصنوعی: کلید حل مسائل به تلاش و تدبیر وابسته است و هرگز به عدم وابستگی نمی‌رسد. کسانی که به دنبال حل مشکلات هستند، هرگز در کارشان به بن‌بست نمی‌رسند.
به پای نخل حرص خود، چو منعم ارّه نگذارد
چو سوهان می زند، از چین پیشانی گدایان را
هوش مصنوعی: کسی که به خاطر حرص و طمع خود، مانند یک ثروتمند اجازه نمی‌دهد دیگران به ثروت برسند، به سرنوشتی دچار می‌شود که مانند سوهان، زخم می‌زند و درد را متوجه بقیه می‌کند.
زیان، دنیا طلب از پهلوی پویندگی بیند
که رفتن دور می سازد، ره رو بر قفایان را
هوش مصنوعی: آدم‌های دنیا طلب از کنار کسانی که به دنبال حرکت و تحول هستند، می‌بینند که رفتن و پیشرفت باعث فاصله گرفتن از عقب‌ماندگان می‌شود.
حسودان را سکوت ما، دهان یاوه گو بندد
ز خاموشی توان زد بخیه، این زخم نمایان را
هوش مصنوعی: افراد حسود نمی‌توانند به راحتی از سکوت ما استفاده کنند و این سکوت باعث می‌شود حرف‌های بی‌اساس آنها متوقف شود. همچنین، از آنجا که ما به آرامش خود ادامه می‌دهیم، می‌توانیم زخم‌هایی که بر ما وارد شده است را پنهان کنیم و نشان ندهیم.
نوای مختلف، چندانکه از تار جهات آید
بلند آوازه سازد، پردهٔ وحدت سرایان را
هوش مصنوعی: موسیقی‌های گوناگون، هر کجا که از تاریکی‌ها و جهات مختلف به گوش برسند، می‌توانند به شکلی بلند و پرصدا، فضایی از وحدت را در دل شنوندگان ایجاد کنند.
اگر حرفی از آن زلف مسلسل در میان آید
شب افسانه ام، هرگز نخواهد دید پایان را
هوش مصنوعی: اگر درباره زلف‌های پیچ در پیچ او صحبتی به میا ن بیاید، شب‌هایی که برای من مانند افسانه هستند، هرگز به پایان نخواهد رسید.
به شرع زهد، حقّ خدمت شایسته ای دارم
که رهن باده کردم خرقه های پارسایان را
هوش مصنوعی: با توجه به اصول زهد و پارسایی، من وظیفه‌ای دارم که به خاطر باده‌گساری، لباس‌های مقدس و زاهدانه را کنار گذاشته‌ام.
اگر می داشتم چون خار در سرپنجه، گیرایی
نمی دادم ز کف، دامان این گلگون قبایان را
هوش مصنوعی: اگر مثل خاری در دستانم بودم، هرگز اجازه نمی‌دادم که دامن این زیباپوشان را رها کنم.
ندارد لذّت شوربدگی در پی پشیمانی
جنون دندان نیفشارد به لب، زنجیر خایان را
هوش مصنوعی: شور و شوق ناشی از عشق و دیوانگی، اگر با پشیمانی همراه باشد، لذتی ندارد. همچنین، نباید به خود فشار بیاوری و خود را در زنجیر درد و پشیمانی محبوس کنی.
حزین ، از لطف عشق سر فراز امّید آن دارم
که دور از آستان خود، نسازد جبهه سایان را
هوش مصنوعی: حزین، به خاطر محبت عشق، امیدوارم که حتی در دوری از درگاه معشوق، غمگین نخواهم بود و افرادی که سایه‌ام را می‌گیرند، نمی‌توانند از خوشی‌ها و لطف عشق بی‌بهره باشند.