گنجور

شمارهٔ ۵۶

ای سلسلهٔ زلف تو بر پای دل ما
سودایی خال تو، سویدای دل ما
دارد به گریبان تمنا، گل امّید
از خار رهت، آبلهٔ پای دل ما
چون برگ خزان دیده به هم ربط نگیرد
از بس که ز هم ریخته اجزای دل ما
خونین جگر لالهٔ صحرای تو لیلی
داغ تو، سیه خانهٔ صحرای دل ما
بگشود ز گردن رگ جان و نگشاید
زنّار سر زلف تو، ترسای دل ما
بگشای حزین ، پرده ازین ساز که سازد
از ناله، نیِ کلک تو احیای دل ما

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای سلسلهٔ زلف تو بر پای دل ما
سودایی خال تو، سویدای دل ما
هوش مصنوعی: زلف‌های تو به دل ما گره خورده و دل ما تحت تاثیر زیبایی خال توست.
دارد به گریبان تمنا، گل امّید
از خار رهت، آبلهٔ پای دل ما
هوش مصنوعی: در گریبان تمنا، گل امیدی وجود دارد که از خارهای مسیر تو به وجود آمده و نشانه‌ای از درد و رنج دل ماست.
چون برگ خزان دیده به هم ربط نگیرد
از بس که ز هم ریخته اجزای دل ما
هوش مصنوعی: چون برگ‌های پاییز که به هم مرتبط نمی‌شوند، دل ما نیز به خاطر درهم‌ریختگی‌اش از هم دور است و نمی‌تواند با هم ارتباط برقرار کند.
خونین جگر لالهٔ صحرای تو لیلی
داغ تو، سیه خانهٔ صحرای دل ما
هوش مصنوعی: درد و رنج لالهٔ صحرای تو مانند زخم عمیق عشقت، دل ما را به حسرت و غم دچار کرده است.
بگشود ز گردن رگ جان و نگشاید
زنّار سر زلف تو، ترسای دل ما
هوش مصنوعی: رگ جانِ دل ما را بریده و به خاطر عشق تو، زنجیر سر زلف تو را باز نمی‌کند.
بگشای حزین ، پرده ازین ساز که سازد
از ناله، نیِ کلک تو احیای دل ما
هوش مصنوعی: حزین، پرده را کنار بزن و اجازه بده صدای نی تو، که از غم و ناله پر شده، روح و دل ما را زنده کند.