گنجور

شمارهٔ ۳۴۶

شلایین نرگسش مست شراب آلوده را ماند
نگاه ناز او مژگان خواب آلوده را ماند
کدامین چشمه نوش است یارب تیغ ناز او؟
به زخمم بخیه، مور شهد ناب آلوده را ماند
گره از بسکه در دل، گریه طوفان نسب دارم
نفس در سینهام سیل شتاب آلوده را ماند
به خون، دل می تپد از سرگرانیهای ناز او
خم ابروی او تیغ عتاب آلوده را ماند
به مخموری لب خشک از زبان شرمگین دارم
خط پیمانه ام چشم حجاب آلوده را ماند
ز ابنای جهان ناید گشاد کار محتاجان
که دست این لئیمان، پای خواب آلوده را ماند
فرو خوردم ز بیم خویش از بس اشک میگون را
دل من اخگر خون کباب آلوده را ماند
کتان طاقتم را پرده داری می کند حسنش
رخش درشام خط، ماه سحاب آلوده را ماند
حزین امروز روشن باد چشم داغ ناسورت
که آن خال از عرق، مشک گلاب آلوده را ماند

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شلایین نرگسش مست شراب آلوده را ماند
نگاه ناز او مژگان خواب آلوده را ماند
هوش مصنوعی: چشم‌هایش مانند گل نرگس، بی‌اختیار و گیج‌کننده هستند و زمزمه‌های عاشقانه‌اش حالتی شبیه به مستی دارند. ناز و زیبایی او به قدری دلنشین است که آدم را به خواب می‌برد و در خواب‌های دل‌انگیز غرق می‌کند.
کدامین چشمه نوش است یارب تیغ ناز او؟
به زخمم بخیه، مور شهد ناب آلوده را ماند
هوش مصنوعی: ای خدای من، کدام چشمه است که مثل نوشی روح‌بخش می‌ماند، همان‌طور که تیغ ناز او به قلبم زخم می‌زند؟ این زخم مانند باندی با شهد ناب آلوده شده است.
گره از بسکه در دل، گریه طوفان نسب دارم
نفس در سینهام سیل شتاب آلوده را ماند
هوش مصنوعی: در دل من به قدری غم و درد وجود دارد که همچون طوفانی می‌بارد. نفس‌های من شبیه سیلی است که بی‌وقفه و سرشار از التهاب و آشفتگی است.
به خون، دل می تپد از سرگرانیهای ناز او
خم ابروی او تیغ عتاب آلوده را ماند
هوش مصنوعی: دل از شوق و سرگرمی‌های او می‌تپد و نگاهش مانند تیغی است که به زخم‌زنی تند و پرعاطفه اشاره دارد.
به مخموری لب خشک از زبان شرمگین دارم
خط پیمانه ام چشم حجاب آلوده را ماند
هوش مصنوعی: در حالتی هستم که لب‌هایم از کمبود شراب خشک شده و زبانم از شرم نمی‌تواند چیزی بگوید. چشمانم نیز مانند پرده‌ای کثیف، مانع دیدن می‌شود.
ز ابنای جهان ناید گشاد کار محتاجان
که دست این لئیمان، پای خواب آلوده را ماند
هوش مصنوعی: در دنیای ما، کار نیازمندان از سوی نسل بشر به راحتی حل نمی‌شود، زیرا کمک این انسان‌های پست و بی‌ملاحظه مانند پای شخص خواب‌آلود است که نمی‌تواند به درستی حرکت کند و به کسی یاری برساند.
فرو خوردم ز بیم خویش از بس اشک میگون را
دل من اخگر خون کباب آلوده را ماند
هوش مصنوعی: از ترس خود، اشک‌های غم را در دل فرو بردم، دل من مانند کبابی شده است که روی آتش و در حال سوختن است.
کتان طاقتم را پرده داری می کند حسنش
رخش درشام خط، ماه سحاب آلوده را ماند
هوش مصنوعی: زیبایی حسن شما، تحمل من را کم می‌کند و چهره‌ات همچون ماهی است که در شب‌های ابری، با ابرها آمیخته شده است.
حزین امروز روشن باد چشم داغ ناسورت
که آن خال از عرق، مشک گلاب آلوده را ماند
هوش مصنوعی: حزین امروز، ای چشمی که از درد عزیزت روشن شده‌ای، به خاطر خاطره آن خال که بر پیشانی‌ات مانند عطر گلاب و مشک جذاب است.

حاشیه ها

1402/03/11 05:06
جباری

«شلایین» در مصرع اول، صفت نرگس و استعاره از چشم است. به معنای: چشم شوخ