گنجور

شمارهٔ ۲۱۶

می عشق است که عالم همه میخانهٔ اوست
خرد پیر، خراباتی دیوانهٔ اوست
همه جا جلوه گه لیلی صحرایی ماست
هر کجا چشم غزالیست سیه خانهٔ اوست
یارب آن لعل شکرخا همه جا نوشش باد
خون ما بی گنهانی که به پیمانهٔ اوست
حیرت افزا صنمی،کز دل ما برده قرار
کعبه هم سنگ نشان ره بتخانهٔ اوست
از من بی سر و پا، چشم مدارید شکیب
دل خراب نگه نرگس مستانهٔ اوست
این چه نوریست که از طور تجلَیست بلند؟
شمع جانهای مقدَس، همه پروانهٔ اوست
جز حدیث سر زلفش نکند یاد، حزین
شب نشینان همه را گوش بر افسانهٔ اوست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

می عشق است که عالم همه میخانهٔ اوست
خرد پیر، خراباتی دیوانهٔ اوست
هوش مصنوعی: عشق به قدری فراگیر است که همه جا شبیه یک میخانه می‌شود و انسان‌های خردمند در آن به حالت دیوانگی و شیدایی فرو می‌روند.
همه جا جلوه گه لیلی صحرایی ماست
هر کجا چشم غزالیست سیه خانهٔ اوست
هوش مصنوعی: در هر جایی که به زیبایی لیلی صحرایی اشاره شود، آنجا محل تماشای اوست و هر کجا که چشم‌های زیبا و معصومی وجود داشته باشد، آن مکان به حاکمیت او تعلق دارد.
یارب آن لعل شکرخا همه جا نوشش باد
خون ما بی گنهانی که به پیمانهٔ اوست
هوش مصنوعی: ای خدای من، آن گوهر خوش رنگ و زیبا در هر جا خوشبختی‌اش را آرزو می‌کنم، در حالی که خون ما بی‌گناهانی که به او مربوط است، در پیمانه‌اش نوشته شده است.
حیرت افزا صنمی،کز دل ما برده قرار
کعبه هم سنگ نشان ره بتخانهٔ اوست
هوش مصنوعی: عشق و زیبایی که دل ما را به شدت پریشان کرده، آنچنان شگفت‌انگیز است که حتی کعبه نیز به اندازه نشانه‌های مسیر به معبد او ارزش دارد.
از من بی سر و پا، چشم مدارید شکیب
دل خراب نگه نرگس مستانهٔ اوست
هوش مصنوعی: از من که هیچ کاره‌ام، توقع نداشته باشید؛ زیرا صبر و تحمل من به خاطر نگاه شگفت‌انگیز اوست.
این چه نوریست که از طور تجلَیست بلند؟
شمع جانهای مقدَس، همه پروانهٔ اوست
هوش مصنوعی: این نور که از کوه تجلی می‌کند چیست؟ همه جان‌های پاک و معصوم مانند پروانه به دور او می‌چرخند.
جز حدیث سر زلفش نکند یاد، حزین
شب نشینان همه را گوش بر افسانهٔ اوست
هوش مصنوعی: جز داستان موهای او، هیچ چیز دیگری به یاد نمی‌ماند. شب‌نشینان تنها به افسانه‌های او گوش می‌سپارند.

حاشیه ها

1400/07/18 12:10
شیرین

شعر بسیار زیبا و عارفانه‌ای است.

همه جا جلوه گه لیلی صحرایی ماست                      هر کجا چشم غزالیست سیه خانه اوست

به قول بابا طاهر:

به صحرا بنگرم صحرا ته وینم                    به دریا بنگرم دریا ته وینم

به هر جا بنگرم کوه و در و دشت               نشان روی زیبای ته وینم

همه جا و همه عالم هستی جلوه گه حق باری تعالی می‌باشد. همه هستی آیینه صفات پروردگار است. وجود ما و طبیعت تجلی ذات مقدس خداوند است که اگر با عشق بنگریم همه جا را نشانی از خدا می‌یابیم و این ذات و صفات پاک خداوند است که انوار الهی آن به هر جا بتابد، نشانی از این سرچشمه الهی بر جای می‌گذارد، حال به اشکال و صورت‌های گونه‌گون.