شمارهٔ ۲۰۶
لب از خون تر کنم گر ساغری نیست
خوشم با ناله گر رامشگری نیست
چه شد کافتاده ام دور از بر تو؟
تپیدن هست اگر بال و پری نیست
دماغ آشفته عشق است عالم
تهی از شور این سودا سری نیست
محیط موج خیز کبریا را
به غیر از دل، گرامی گوهری نیست
دل افسرده ام در سینه خون شد
غم آشامان چه سازم؟ دلبری نیست
اگر پروانهٔ شمعم وگر گل
تویی مقصود جانم، دیگری نیست
بنای دین و دل شد دیر بنیاد
سپاه غمزهٔ غارتگری نیست
اگر داری ترحم بر اسیران
به دست دل ز من عاجزتری نیست
قدم مگذار بی پروا به خاکم
کف خاکسترم، بی اخگری نیست
سلامت طعنه بر اسلام دارد
به خون ریزی نگاه کافری نیست
به خوبان جهان ورزیده ام عشق
وفا آموز عاشق پروری نیست
حزین از کعبهٔ اسلام باز آی
حرمگاه صنم را آزری نیست
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
لب از خون تر کنم گر ساغری نیست
خوشم با ناله گر رامشگری نیست
هوش مصنوعی: اگر ساغری در دست نباشد و شرابی نداشته باشم، لبم را با خون تر میکنم و با نالهام خوشحالم، هرچند که نوازندهای در کار نباشد.
چه شد کافتاده ام دور از بر تو؟
تپیدن هست اگر بال و پری نیست
هوش مصنوعی: چه شده که من از حضور تو دور افتادهام؟ اگرچه نمیتوانم پرواز کنم، ولی قلبم هنوز میتپد.
دماغ آشفته عشق است عالم
تهی از شور این سودا سری نیست
هوش مصنوعی: عشق باعث ایجاد اختلال و آشفتگی در ذهن میشود و در جهانی که از هیجان و شوق خالی است، هیچ کسی نمیتواند با این حالت کنار بیاید.
محیط موج خیز کبریا را
به غیر از دل، گرامی گوهری نیست
هوش مصنوعی: به جز دل، هیچ چیز دیگری وجود ندارد که ارزش و عظمت محیط آسمان و دریا را درک کند و بتواند آن را گرامی بدارد.
دل افسرده ام در سینه خون شد
غم آشامان چه سازم؟ دلبری نیست
هوش مصنوعی: دل افسردهام در سینهام تبدیل به خون شده است. چه کار میتوانم بکنم وقتی که کسی برای عشق و دلباختگی وجود ندارد؟
اگر پروانهٔ شمعم وگر گل
تویی مقصود جانم، دیگری نیست
هوش مصنوعی: من مانند پروانهای هستم که دور شمع میچرخد و تو گل زیبایی هستی که هدف زندگیام فقط تو هستی و هیچ کس دیگری برایم مهم نیست.
بنای دین و دل شد دیر بنیاد
سپاه غمزهٔ غارتگری نیست
هوش مصنوعی: پایه و اساس دین و عشق، مانند بنایی مستحکم است و در برابر تهاجمهای غم و اندوه، ناتوانی وجود ندارد.
اگر داری ترحم بر اسیران
به دست دل ز من عاجزتری نیست
هوش مصنوعی: اگر بر بندگان و گرفتارانی رحم و محبت داری، باید بدانی که دل من از تو ناتوانتر است.
قدم مگذار بی پروا به خاکم
کف خاکسترم، بی اخگری نیست
هوش مصنوعی: با احتیاط بر خاک من گام بزن، زیرا خاکستر من بدون شعلهای نیست.
سلامت طعنه بر اسلام دارد
به خون ریزی نگاه کافری نیست
هوش مصنوعی: سلامت به معنای خوب بودن یا بدون آسیب بودن است، اما در اینجا به نوعی به اسلام انتقاد میکند و میگوید که این موضوع خونریزی را نشان میدهد و نباید به آن بهعنوان یک حقیقت کافری نگاه کرد. در واقع، ممکن است به ابعاد منفی برخی عقاید و رفتارها اشاره کند.
به خوبان جهان ورزیده ام عشق
وفا آموز عاشق پروری نیست
هوش مصنوعی: من عشق و وفا را از خوبان دنیا آموختهام، اما پرورش عاشقان در توان من نیست.
حزین از کعبهٔ اسلام باز آی
حرمگاه صنم را آزری نیست
هوش مصنوعی: حزین، به کعبهٔ اسلام برگرد و اینجا دیگر جایی برای پرستش بتها نیست.

حزین لاهیجی