گنجور

شمارهٔ ۱۵۶

فتنهٔ روز جزا در قدم جلوهٔ اوست
با قیامت قد او دست و گریبان برخاست
چون برد شمع، سرخود به سلامت بیرون؟
صبح از بزم تو، با زخم نمایان برخاست
چقدر حوصله ساز است دل آب شده
شبنم از کوی تو با دیدهٔ حیران برخاست
ای خرد، عمر تو کم، در غم دنیا بنشین
ای جنون وقت تو خوش، بوی بهاران برخاست
این غزل گوشزد واله دانادل کن
آنکه از مهد، مسیحای سخندان برخاست
به صریر قلم پرده گشای تو حزین
شوری از حلقه مرغان خوش الحان برخاست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

فتنهٔ روز جزا در قدم جلوهٔ اوست
با قیامت قد او دست و گریبان برخاست
هوش مصنوعی: در روز قیامت، زیبایی و شکوه او به حدی است که تمام آشفتگی‌ها و چالش‌ها در آن روز تحت تأثیر جلوه‌اش قرار می‌گیرد و همه چیز به او وابسته است.
چون برد شمع، سرخود به سلامت بیرون؟
صبح از بزم تو، با زخم نمایان برخاست
هوش مصنوعی: چرا وقتی شمع روشن می‌شود، به تنهایی و با آرامش خارج نمی‌شود؟ صبح آنگاه از مهمانی تو با زخم‌هایی نمایان و مشخص جان می‌گیرد.
چقدر حوصله ساز است دل آب شده
شبنم از کوی تو با دیدهٔ حیران برخاست
هوش مصنوعی: دل من به شدت تحت تأثیر زیبایی‌های تو قرار گرفته است و وقتی که صبح با چشمان حیرت‌زده بیدار می‌شوم، حس می‌کنم که شبنم دلنوازی از کوی تو بر جانم نشسته است.
ای خرد، عمر تو کم، در غم دنیا بنشین
ای جنون وقت تو خوش، بوی بهاران برخاست
هوش مصنوعی: ای خرد، عمر تو محدود است؛ در غم و اندوه دنیا وقت بگذران. اما ای جنون، زمان تو زیباست؛ بوی بهار به مشام می‌رسد.
این غزل گوشزد واله دانادل کن
آنکه از مهد، مسیحای سخندان برخاست
هوش مصنوعی: این شعر به ما یادآوری می‌کند که به کسی که از دوران کودکی، در او استعداد و توانایی‌های بالا وجود دارد، توجه کنیم. اشاره به این دارد که شخصی خردمند و سخنوری از کودکی ظهور کرده است.
به صریر قلم پرده گشای تو حزین
شوری از حلقه مرغان خوش الحان برخاست
هوش مصنوعی: با نوشتن تو، شوقی ایجاد شد که مانند آواز پرندگان خوش صدا در فضا پخش شد و پرده‌ها را کنار زد.