شمارهٔ ۱۵۲
از سوز ناله ام، دل جانان خبر نداشت
آن شاخ گل، ز مرغ خوش الحان خبر نداشت
بیهوده سینه بر در و بام قفس زدیم
صیاد ما ز حال اسیران خبر نداشت
بر لب گذشت اگر چه به مستی حدیث زهد
امّا، دل ز توبه پشیمان، خبر نداشت
آیینه وار اگر نتپیدم، غریب نیست
از جلوهٔ تو دیدهٔ حیران خبر نداشت
شوریده را به زیر قدم خار و گل یکی ست
سیل از بلند و پست بیابان خبر نداشت
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از سوز ناله ام، دل جانان خبر نداشت
آن شاخ گل، ز مرغ خوش الحان خبر نداشت
هوش مصنوعی: دل محبوب از درد و نالههای من بیخبر بود و شاخه گل نیز از آواز زیبای پرندهی خوشصدا بیاطلاع بود.
بیهوده سینه بر در و بام قفس زدیم
صیاد ما ز حال اسیران خبر نداشت
هوش مصنوعی: بیجهت به در و دیوار قفس کوبیدیم، چرا که شکارچی ما از وضعیت گرفتارشدگان اطلاعی نداشت.
بر لب گذشت اگر چه به مستی حدیث زهد
امّا، دل ز توبه پشیمان، خبر نداشت
هوش مصنوعی: اگرچه در حال مستی درباره زهد و پرهیز سخن گفته میشد، اما دل او از اینکه به توبه برگردد، بیخبر و پشیمان بود.
آیینه وار اگر نتپیدم، غریب نیست
از جلوهٔ تو دیدهٔ حیران خبر نداشت
هوش مصنوعی: اگر من هم مثل آینه آرام و بیحرکت ماندهام، این جای تعجب ندارد، زیرا چشمان حیران و ناامید من از زیبایی تو چیزی نمیدانستند.
شوریده را به زیر قدم خار و گل یکی ست
سیل از بلند و پست بیابان خبر نداشت
هوش مصنوعی: دیواری که به زیرپای یک دیوانه شکوفه و خار یکسان است، طوفان نمیداند که در بیابان، بلندی و پستی یکی هستند.

حزین لاهیجی