گنجور

شمارهٔ ۱۸

دریغ و درد که دور سپهر فاطمه را
به کام ریخت به ناکام شربت فرقت
هزار حیف ازین مایهٔ عفاف که بود
طراز قامت رعناش کسوت عصمت
دل از متاع جهان کند از آن به آسانی
که داشت دوش و برش زیب و زینت عفت
ازین سرای پرآشوب، جان آگاهش
ملول گشت و روان شد به خلوت جنت
چو سوی بزم جنان شد ز بزم هم‌نفسان
چه باکش از غم دوری و کربت و غربت
غرض چو کرد ازین گلستان پرخس و خار
به سوی گلشن جنت عزیمت و رحلت
رقم زد از پی تاریخ رحلتش هاتف
مکان فاطمه بادا به ساحت جنت

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دریغ و درد که دور سپهر فاطمه را
به کام ریخت به ناکام شربت فرقت
هوش مصنوعی: متأسفانه، دوری از آسمان فاطمه، پیوسته باعث غم و درد شده است و نوشیدنی تلخ جدایی، برای کسی که در آن گرفتار است، سخت و ناگوار است.
هزار حیف ازین مایهٔ عفاف که بود
طراز قامت رعناش کسوت عصمت
هوش مصنوعی: خیلی افسوس بر این ویژگی پاکدامنی که قد و قامت زیبایش، نشانی از عفت و پاکی است.
دل از متاع جهان کند از آن به آسانی
که داشت دوش و برش زیب و زینت عفت
هوش مصنوعی: دل از دنیا و مال و متاع آن به راحتی جدا می‌شود، چرا که دیشب زیبایی و زینت عفت را داشت.
ازین سرای پرآشوب، جان آگاهش
ملول گشت و روان شد به خلوت جنت
هوش مصنوعی: از این دنیای شلوغ و پرهمهمه، روح آگاه او خسته و دلزده شد و به آرامش بهشتی رفت.
چو سوی بزم جنان شد ز بزم هم‌نفسان
چه باکش از غم دوری و کربت و غربت
هوش مصنوعی: وقتی به میهمانی بهشتی نزدیک می‌شود و از جمع دوستانش جدا می‌گردد، دیگر از غم دوری و مشکلات زندگی و غصه‌های غربت نگران نیست.
غرض چو کرد ازین گلستان پرخس و خار
به سوی گلشن جنت عزیمت و رحلت
هوش مصنوعی: زمانی که هدف از این گلستان پر از خار و گل به سوی باغ بهشت تغییر کرد، سفر و حرکت آغاز می‌شود.
رقم زد از پی تاریخ رحلتش هاتف
مکان فاطمه بادا به ساحت جنت
هوش مصنوعی: هاتف (پیام‌آور) به خاطر مرگ فاطمه، نامی را در تاریخ به ثبت رساند و آرزو کرد که او در بهشت باشد.