گنجور

غزل شمارهٔ ۳۶

گفتم که چاره غم هجران شود نشد
در وصل یار مشکلم آسان شود نشد
یا از تب غمم شب هجران کشد نکشت
یا دردم از وصال تو درمان شود نشد
یا آن صنم مراد دل من دهد نداد
یا این صنم‌پرست مسلمان شود نشد
یا دل به کوی صبر و سکون ره برد نبرد
یا لحظه‌ای خموش ز افغان شود نشد
یا مدعی ز کوی تو بیرون رود نرفت
چون من اسیر محنت هجران شود نشد
یا از کمند غیر غزالم جهد نجست
یا ز الفت رقیب پشیمان شود نشد
یا از وفا نگاه به هاتف کند نکرد
یا سوی او ز مهر خرامان شود نشد

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گفتم که چاره غم هجران شود نشد
در وصل یار مشکلم آسان شود نشد
هوش مصنوعی: با خودم فکر کردم که اگر بتوانم به وصال معشوق برسم، شاید غم جدایی آسان‌تر شود، اما این هم میسّر نشد.
یا از تب غمم شب هجران کشد نکشت
یا دردم از وصال تو درمان شود نشد
هوش مصنوعی: یا از شدت ناراحتی‌ام در شب جدایی جان می‌کَند، یا اینکه دردم از دیدن تو بهبود نمی‌یابد.
یا آن صنم مراد دل من دهد نداد
یا این صنم‌پرست مسلمان شود نشد
هوش مصنوعی: یا آن معشوقی که آرزوی قلب من است را به من بدهند، یا اینکه این معشوق‌پرست، مسلمان و دیندار شود.
یا دل به کوی صبر و سکون ره برد نبرد
یا لحظه‌ای خموش ز افغان شود نشد
هوش مصنوعی: ای دل، یا به مسیر صبر و آرامش برو و نبرد نکن یا لحظه‌ای سکوت کن تا از ناله و ناله‌ها رها شوی.
یا مدعی ز کوی تو بیرون رود نرفت
چون من اسیر محنت هجران شود نشد
هوش مصنوعی: مدعی که به واسطه تو از کوی تو خارج می‌شود، هرگز نمی‌تواند مانند من که اسیر درد و رنج جدایی‌ام، از آنجا دور شود.
یا از کمند غیر غزالم جهد نجست
یا ز الفت رقیب پشیمان شود نشد
هوش مصنوعی: یا از چنگال محبت دیگران رهایی پیدا نکردی، یا رقیب از دوستی‌اش پشیمان نشده است.
یا از وفا نگاه به هاتف کند نکرد
یا سوی او ز مهر خرامان شود نشد
هوش مصنوعی: یا از روی صداقت، نگاهی به پیامبر نکرد، یا از روی محبت به سمت او با ناز و غفلت نرفت.