گنجور

غزل شمارهٔ ۳۴

نه با من دوست آن گفت و نه آن کرد
که با دشمن توان گفت و توان کرد
گرفت از من دل و زد راه دینم
ز دین و دل گذشتم قصد جان کرد
کی از شرمندگی با مهربانان
توان گفت آنچه آن نامهربان کرد
منش از مردمان رخ می‌نهفتم
ستم بین کآخر از من رخ نهان کرد
تو با من کردی از جور آنچه کردی
من از شرم تو گفتم آسمان کرد
دو عالم سود کرد آن کس که در عشق
دلی درباخت یا جانی زیان کرد
نه از کین خون هاتف ریخت آن شوخ
وفای او به کشتن امتحان کرد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نه با من دوست آن گفت و نه آن کرد
که با دشمن توان گفت و توان کرد
هوش مصنوعی: او نه به من دوستی کرد و نه آن کارهایی را انجام داد که با دشمن هم می‌توان گفت و انجام داد.
گرفت از من دل و زد راه دینم
ز دین و دل گذشتم قصد جان کرد
هوش مصنوعی: دل من را به دست آورد و به راهی که دین من باشد، نرفت. از دین و دل خود گذشتم و بی‌خیال شدم و هدف او جان من شد.
کی از شرمندگی با مهربانان
توان گفت آنچه آن نامهربان کرد
هوش مصنوعی: کسی از روی خجالت نمی‌تواند با دوستانش بگوید که آن شخص بی‌مهری چه کار کرده است.
منش از مردمان رخ می‌نهفتم
ستم بین کآخر از من رخ نهان کرد
هوش مصنوعی: من هیچگاه از انسان‌ها پنهان نمی‌شوم، اما ستمگری باعث شد که خودم نیز از آن‌ها دور باشم.
تو با من کردی از جور آنچه کردی
من از شرم تو گفتم آسمان کرد
هوش مصنوعی: تو با من کاری کردی که از شدت ظلمت و ناراحتی‌ات، من از خجالت چیزی نگفتم و آسمان هم به خاطر من تیره و تار شد.
دو عالم سود کرد آن کس که در عشق
دلی درباخت یا جانی زیان کرد
هوش مصنوعی: آن کس که در عشق جان یا دل خود را صرف کند، در واقع به دو جهان دست یافته است، حتی اگر در این مسیر خسارتی هم دیده باشد.
نه از کین خون هاتف ریخت آن شوخ
وفای او به کشتن امتحان کرد
هوش مصنوعی: هاتف از روی کینه و دشمنی خونی نریخت، بلکه آن معشوق با وفا، او را با امتحان کردن به کشتن رساند.