گنجور

شمارهٔ ۳۶

هر آینه که دگر بایدم گزیدن یار
چو یار من ز من و مهر من شود بیزار
چه غم خورم ز پی او که غم نخورد مرا
ز چند گونه توان بر دلی نهادن بار
اگرچه نرگس چشمست و گرچه مشکین زلف
به قد چو سرو و به رخ مه ولی به پنج و چهار
چو برگرفت دل از من چرا روم بر او
نه من نیابم یار ار دگر گزیند یار
دگر گزینم و یکسو نشینم از ره او
تن عزیز و دل خویشتن ندارم خوار
شکسته عهدا چندین جفا به من منما
که مهرت اندک گشت و جفای تو بسیار
مرا نگارا با تو زبان خلاف دل است
خلاف گفتار آید مرا همی کردار
دلم همیشه هوای تو جوید ای بت روی
وگرچه دیگر گوید زبان من گفتار
گمان مبر که دل از مهر تو بگردانم
به نیک و بد صنما هیچ روی هیچ شمار
اگر وفا کنی ای ماه روی دارم چشم
وگرنه باری از من وفا تو چشم مدار

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر آینه که دگر بایدم گزیدن یار
چو یار من ز من و مهر من شود بیزار
هوش مصنوعی: هر زمان که لازم باشد یاری دیگر را انتخاب کنم، اگر یار من نسبت به من و محبت‌ام بی‌توجه شود.
چه غم خورم ز پی او که غم نخورد مرا
ز چند گونه توان بر دلی نهادن بار
هوش مصنوعی: چه غمی داشته باشم به خاطر او، در حالی که او هرگز به خاطر من غم نخورده است؟ چگونه می‌توان چندین بار بار سنگین بر دل نهاد؟
اگرچه نرگس چشمست و گرچه مشکین زلف
به قد چو سرو و به رخ مه ولی به پنج و چهار
هوش مصنوعی: هرچند که چشمانش مانند نرگس زیباست و موهایش سیاه و خوش‌بوست و قدش به بلندی سرو می‌رسد و چهره‌اش مانند ماه روشن است، اما در عین حال، او در سن نوجوانی و جوانی است.
چو برگرفت دل از من چرا روم بر او
نه من نیابم یار ار دگر گزیند یار
هوش مصنوعی: وقتی که دل من از او جدا شده، چرا باید به سوی او بروم؟ من نمی‌توانم یاری پیدا کنم اگر او کسی دیگر را برای دوستی انتخاب کند.
دگر گزینم و یکسو نشینم از ره او
تن عزیز و دل خویشتن ندارم خوار
هوش مصنوعی: من مسیر دیگری را انتخاب می‌کنم و از آنجا جدا می‌شوم. دیگر برای من بدن و دل عزیزم اهمیت ندارد.
شکسته عهدا چندین جفا به من منما
که مهرت اندک گشت و جفای تو بسیار
هوش مصنوعی: به من قول و وعده‌ات را نشکن و این‌قدر به من بدی نکن، چون عشق تو که به من داشتی کم شده، اما بدی‌هایت زیاد است.
مرا نگارا با تو زبان خلاف دل است
خلاف گفتار آید مرا همی کردار
هوش مصنوعی: عزیزم، در دل من احساسات و افکار متفاوتی وجود دارد. در واقع، آنچه که از زبان من بیرون می‌آید با آنچه که در دل دارم، تضاد دارد. رفتارم به گونه‌ای است که گاهی برخلاف صحبت‌هایم عمل می‌کنم.
دلم همیشه هوای تو جوید ای بت روی
وگرچه دیگر گوید زبان من گفتار
هوش مصنوعی: دل من همیشه یاد تو را می‌کند، ای زیباروی، هرچند که زبانم دیگر چیزی غیر از این می‌گوید.
گمان مبر که دل از مهر تو بگردانم
به نیک و بد صنما هیچ روی هیچ شمار
هوش مصنوعی: به گمان نبر که به خاطر خوبی یا بدی‌ات از محبت تو فاصله بگیرم؛ به هیچ دلیلی هرگز نمی‌توانی محبت مرا نادیده بگیری.
اگر وفا کنی ای ماه روی دارم چشم
وگرنه باری از من وفا تو چشم مدار
هوش مصنوعی: اگر به من وفادار باشی، انتظار دارم که تو هم به من نگاه کنی؛ در غیر این صورت، انتظار نداشته باش که من از تو وفاداری ببینم.