گنجور

شمارهٔ ۵۹

سپهر قدرا دریادلا خداوندا
توئی که غاشیه مهر تست بر دوشم
ز جام طبع به هر مجلسی که بنشینم
نخست باده حمد و ثنای تو نوشم
همه مدیح تو می گسترم چو در سخنم
همه ثنای تو می پرورم چو خاموشم
به سمع مجلس عالی مگر رسیده بود
که چرخ بر چه صفت کرد بی تن و توشم
چنین که سوخت مرا برق حادثات سزد
همی چو ابر بگریم چو رعد بخروشم
شنیده ام که به لفظ گهر نثار تو رفت
که در تدارک کار فلان همی کوشم
از آن زمان که من این ماجرا شنیدستم
حواس جمله حسد می برند برگشوم
نشسته ام ز پس روزنی که از سرما
چو یخ فسرده و از غم چو دیگ می جوشم
از آن قبل که دلم می رمد ز سایه خویش
از آفتاب به صد پرده چهره می پوشم
دلم ز لرزه و خوف آن زمان شود ساکن
که لطف و رحمت تو گیرد اندر آغوشم
ورم خرید قبول توام به ثمن بود
که جان به عشوه مشتی خبیث بفروشم
هم از تمامی حرمان روزگار من است
که کرده ای به چنین حالتی فراموشم

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سپهر قدرا دریادلا خداوندا
توئی که غاشیه مهر تست بر دوشم
هوش مصنوعی: ای خداوند بزرگ، تویی که سایه‌ی محبتت بر دوشم سنگینی می‌کند و در این دنیای وسیع، حضور تو برای من معنا دارد.
ز جام طبع به هر مجلسی که بنشینم
نخست باده حمد و ثنای تو نوشم
هوش مصنوعی: هر بار که به دور هم نشینی بروم، ابتدا از خوبی‌ها و ستایش‌های تو می‌گویم و از آن لذت می‌برم.
همه مدیح تو می گسترم چو در سخنم
همه ثنای تو می پرورم چو خاموشم
هوش مصنوعی: من در هر گفتار خود ستایشت را گسترش می‌دهم و زمانی که سکوت می‌کنم، همه تفکرات و احساساتم حول توایند.
به سمع مجلس عالی مگر رسیده بود
که چرخ بر چه صفت کرد بی تن و توشم
هوش مصنوعی: آیا به گوش مجلس محترم خبر رسیده بود که چه تغییراتی در جهان بدون وجود من و تو به وجود آمده است؟
چنین که سوخت مرا برق حادثات سزد
همی چو ابر بگریم چو رعد بخروشم
هوش مصنوعی: به چنان حالتی دچار شدم که حوادث زندگی مرا به شدت آزرده و رنجیده کرده است، به گونه‌ای که همچون ابر اشک می‌ریزم و مانند رعد و برق به خشم می‌آیم.
شنیده ام که به لفظ گهر نثار تو رفت
که در تدارک کار فلان همی کوشم
هوش مصنوعی: شنیده‌ام که برای تو از کلام زیبا و گرانبهایی استفاده شده است، در حالی که من در تلاش هستم تا کارهای مربوط به فلان موضوع را به انجام برسانم.
از آن زمان که من این ماجرا شنیدستم
حواس جمله حسد می برند برگشوم
هوش مصنوعی: از وقتی که این داستان را شنیدم، تمام حواسم به حسد مشغول شده و نمی‌توانم آرامش داشته باشم.
نشسته ام ز پس روزنی که از سرما
چو یخ فسرده و از غم چو دیگ می جوشم
هوش مصنوعی: نیشسته‌ام و از یک روزنه نگاه می‌کنم، در حالی که از سرما به شدت یخ زده‌ام و از غم، در درونم مانند دیگی در حال جوشیدن هستم.
از آن قبل که دلم می رمد ز سایه خویش
از آفتاب به صد پرده چهره می پوشم
هوش مصنوعی: قبل از اینکه دلم از سایه خود فرار کند، به خاطر آفتاب، با صد پرده چهره‌ام را می‌پوشانم.
دلم ز لرزه و خوف آن زمان شود ساکن
که لطف و رحمت تو گیرد اندر آغوشم
هوش مصنوعی: دلم آرام خواهد شد و از ترس و لرزه خارج می‌شود، زمانی که محبت و رحمت تو مرا در آغوش گیرد.
ورم خرید قبول توام به ثمن بود
که جان به عشوه مشتی خبیث بفروشم
هوش مصنوعی: اگر به قیمت رضایت تو، زندگی‌ام را بفروشم، پس جانم را به خاطر زیبایی‌های فریبنده یک انسان بدفطرت می‌فروشم.
هم از تمامی حرمان روزگار من است
که کرده ای به چنین حالتی فراموشم
هوش مصنوعی: از تمام ناامیدی‌ها و سختی‌های زندگی‌ام، به شرایطی دچار شده‌ام که تو باعث شده‌ای فراموشم کنی.