گنجور

شمارهٔ ۱۰۰

خدایگانا با آب معجزات بنانت
بشست گیتی جادو کتاب نیرنجی
به دست حکم تو در روز و شب چو مهره نرد
دو لشکرند یکی رومی دگر زنجی
به یک دو دست که با تو نماند توبت کرد
به دست تو فلک هشت تو ز شش پنجی
تو شاه عرصه ملکی و دیگران هستند
همه زبون عری چون شهان شطرنجی
از آسمان نپذیرد سلاح دار درت
درست مغربی خور به رسم پارنجی
مرا زخوف عتابی که شاه فرموده ست
گرفت رنگ ترنج این عذار نارنجی
شنیده ام که سلیمان به هدهدی که نیافت
عتاب کرد به آئین بند فرهنجی
تو گرچه وارث اوئی ازان بزرگتری
که از جنابت مرعی که کم شود رنجی
نگر که راست زبان یابیم چو شاهینی
اگر مرا به ترازوی صدق برسنجی
اگر ز حلم کنم یاد حلم را کوهی
وگر ز عفو برم نام عفو را گنجی

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خدایگانا با آب معجزات بنانت
بشست گیتی جادو کتاب نیرنجی
هوش مصنوعی: خدای بزرگ با آب معجزات خود، دنیا را شست و جادوگری نیرنجی را نوشت.
به دست حکم تو در روز و شب چو مهره نرد
دو لشکرند یکی رومی دگر زنجی
هوش مصنوعی: در طول روز و شب، دست تو مانند دست حاکم بر بازی نرد، فرمان می‌دهد. دو گروه که یکی رومی و دیگری زنجی هستند، مانند مهره‌های نرد در مقابل یکدیگر قرار دارند.
به یک دو دست که با تو نماند توبت کرد
به دست تو فلک هشت تو ز شش پنجی
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی اشاره به سرنوشت و تقدیر دارد. گویا اشاره می‌کند که زندگی یا زمان (فلک) بر اساس دست‌های ما و اقدامات‌مان شکل می‌گیرد. به عبارت دیگر، هر فرد تأثیر و سهمی در سرنوشت خود دارد و حتی اگر کم باشد، این تأثیر به نوعی از دست خود فرد ناشی می‌شود. در واقع، آنچنان که ما کمک کنیم و تلاش کنیم، بر شیوه و شرایط زندگی‌مان تأثیر می‌گذاریم.
تو شاه عرصه ملکی و دیگران هستند
همه زبون عری چون شهان شطرنجی
هوش مصنوعی: تو در زمینه سلطنت و حکومت مقام بلندی داری و دیگران همچون مهره‌های ضعیف در بازی شطرنج هستند که تحت فرمان تو قرار دارند.
از آسمان نپذیرد سلاح دار درت
درست مغربی خور به رسم پارنجی
هوش مصنوعی: از آسمان سلاح نمی‌گیرد، بلکه باید با تدبیر و cunning، به شیوه‌ای سنتی و قدیمی به مقابله بپردازد.
مرا زخوف عتابی که شاه فرموده ست
گرفت رنگ ترنج این عذار نارنجی
هوش مصنوعی: من از ترس عتابی که شاه گفته، رنگ صورت نارنجی من به رنگ ترنج درآمده است.
شنیده ام که سلیمان به هدهدی که نیافت
عتاب کرد به آئین بند فرهنجی
هوش مصنوعی: شنیده‌ام که سلیمان به هدهدی که پیدا نکرد، با تندخویی و بر اساس ادب و شرط بندگانش، تذکر داد.
تو گرچه وارث اوئی ازان بزرگتری
که از جنابت مرعی که کم شود رنجی
هوش مصنوعی: اگرچه تو وارث او هستی، اما بزرگی تو به گونه‌ای است که از مقام و منزلت تو نباید چیزی کاسته شود.
نگر که راست زبان یابیم چو شاهینی
اگر مرا به ترازوی صدق برسنجی
هوش مصنوعی: اگر بخواهیم راست و درست حرف بزنیم، باید مانند شاهین که با دقت و تیزبینی پرواز می‌کند، به صداقت و حقیقت توجه کنیم. اگر مرا در ترازوی صداقت بسنجی، می‌توانی ارزش واقعی کلماتم را درک کنی.
اگر ز حلم کنم یاد حلم را کوهی
وگر ز عفو برم نام عفو را گنجی
هوش مصنوعی: اگر از صبر و بردباری صحبت کنم، مانند کوهی بزرگ خواهد بود و اگر از بخشش یاد کنم، مثل گنجی ارزشمند خواهد بود.