گنجور

شمارهٔ ۶ - ترکیب بند در مدح و میلاد آخرین ودیعه الهی بقیة الله الاعظم ارواح العالمین له الفدا

باز به فرمان قضا زد چو کوس
نوبت شعبان فلک آبنوس
نوبت شعبان معظم زند
پشت فلک کوس قضا را دو، بوس
آیت سبوح قدوس خواند
صبح صبوحی زدگان را خروس
گشت جهان حجله گهی پر مهیز
علم و بیانش چو دلا را عروس
وه چه عروسی که ز سر تا بپاست
قابل آغوش و سزاوار بوس
خامه قدرت پی مشاطگی
هفت قلم ساخت عروسی ملوس
گنج عروسی که زکاووس بود
قسمت گودرز شد و آن طوس
نوذر و پرویز عروس دوم
دولت بادآور و گنج مروس
روی نمائید عروس مرا
هر دو چو ملک پسر فیلقوس
غیرسخن سنج کسش جفت نیست
تیر تهمتن فکند اشگبوس
دوش از او مهر بکارت ربود
کوری هر بوالهوس چابلوس
تازه عروسا به رخ افکن نقاب
تا نرود عمر جهان برفسوس
شهرت این عیش و عروسی گرفت
ژاپن و استانبول و هند و پروس
نیست در این دایره به زین عریس
نیست در این حجله به از این عروس
باد به داماد و عروس آفرین
هم به سخن هم به سخن آفرین
نیمه شعبان به چنین انجمن
نرخ گهر یافت مطاع سخن
گشت زمین دکه گوهرفروش
بسکه گهر ریخت ز درج دهن
گوهر غلطان حقیقت نشان
لؤلؤ رخشان سعادت ثمن
شمسه الماسش عقد نجوم
شده لؤلویش عقدپرن
دامن دامن همه لعل بدخش
خرمن خرمن همه در عدن
معدن معدن گهر منتخب
مخزن مخزن درر ممتحن
در گران قیمت با آب و رنگ
قابل تحسین همه مرد و زن
زمره مرجان و لئالی به رطل
کهرب و یاقوت و زبرجد به من
معدن فیروزه به نیشابور است
کان عقیق است اگر در یمن
مشتریان کرده مزین رسوم
گوهریان کرده مرصع دمن
مشتریان یکسره خامش چو تو
گوهریان جمله سخن همچو من
گشته زراندوده از آنان زمین
شد گهر آموده از اینان زمن
هی هی از این مشتری تیزهوش
بخ بخ از این گوهر و گوهرفروش
نیمه شعبان که بر او آفرین
رشک گلستان ارم شد زمین
انجمن قدس مقدس بود
روز چنین رشک بهشت برین
گل به سر تخت چو بهرام رفت
نصرت و فتحش ز یسار و یمین
با دو سر شست و دو زانو دو کف
بر در او ناصیه ساید جبین
باغ پر از میوه و گل شد درست
کاخ همایون شه جم نگین
مشک عنب بنگر و وضع رطب
کرده به کپسول شکر انگبین
صورت بتیغ و خج اندر نظر
گنبد گردون شده گوی زمین
این یک در مرتبه برجی بلند
وآن یک بی شائبه حصنی حصین
دختر بکر ید به زهدان نهان
کرده بسی دختر بکری جنین
باطن آن ظاهر یاقوت ناب
ظاهر آن باطن در ثمین
اشمکشان چشمه آب حیات
پیکرشان منبع ما، معین
چون ببریشان نگری در مثال
صورت دو بدر و دو چندان هلال
انجمن امروز جهانیست نو
نور گرفت از قمر و شمس ضو
هست نو این مجلس و عالم کهن
کهنه دیرینه عجب گشته نو
عقل هر آن بذر که از علم کاشت
داس عمل کرد به عشقش درو
خواست دود جهل به میدان عقل
عشق زدش سخت قفائی که رو
سنبله از دور شبیه است لیک
فرق بسی دارد گندم ز جو
کس نشود مرد خدا را حریف
کس نرسد باد صبا را به دو
عاشق حق را به جهان کفو نیست
خنگ قضا را که ستاند جلو
مشک بهرجا که بود نرخ پشک
فرق قلمدان نکند از قشو
کوه عظیم است چه بیم از نسیم
بهر محیط است چه سود از شنو
مدعی افروخت بس آتش ز دور
دودش پیدا و نه پیدا الو
حبس هنر کس نشده رایگان
به که در این بزم بماند گرو
روی از این انجمن ایدون متاب
این سخن از روی حقیقت شنو
نو بود این مجلس و عالم کهن
تازه به از مانده به از کهنه نو
هی هی از این انجمن دلنواز
کش در رحمت به جهان کرده باز
هست در این عید مرا مستحب
مست شدن زآتش آب عنب
باده اگر رجس بود یا حرام
نیمه شعبان کندش مستحب
آب حیاتستی و ساقیش خضر
صد چو سکندر ز پیش تشنه لب
مست چنان شو که ندانی تو باز
روز سفید و صفت تیره شب
زانکه شد امروز تولد زمام
پادشه ذوالحسب و ذوالنسب
مهدی قائم گل گلزار دین
مظهر حق سیدهادی لقب
ذات شریفش جهت هر جهت
امر بدیعش سبب هر سبب
اسمش سرمایه فضل و کمال
رسمش سررشته علم و ادب
مالک ملک است و مطاع ملوک
صاحب امر است بر ارباب رب
فخر ولد از اب و جد است لیک
فخر بر او کرده کنون جد و اب
باغ نبوت را فرخ نهال
نخل ولایت را شیرین رطب
هان مه شعبان وسط العقد دان
وزپس و پیشش رمضان ورجب
نه مه دیگر همه برگرد وی
دایره بر بسته به طرزی عجب
این مه و این هفته و این روز خاص
بوته سیم استی و زر خلاص
مهدی هادی گل گلزار حق
برده سبق در گهر از ماسبق
معنی حق آئینه حق نما
عین حق و وحی حق و حرف حق
بی خبرش مضغه نگردد جنین
بی مددش نطفه نگردد علق
بی اثر حکمت فرمان او
رنگ غسق می نپذیرد فلق
نیست گل آلوده ز شبنم به صبح
با رخ او کرده ز خجلت عرق
گر مرق مطبخ فیضش نبود
کس نشدی صاحب حس و رمق
شیر شکاری که به بندد به رزم
گردن شیران دژم بی وهق
بعثش چونانکه دهد گر مثال
مور درد شیر و خورد پیل بق
پادشهی کز سر انگشت عزم
پرده اوهام جهان کرده شق
ای که به اقبال تو مادر نزاد
از همه ماسبق و ماخلق
شمس بهر صبح به درگاه تو
تحفه اخلاص نهد بر طبق
طبع من و حاسد من در سخن
صوت هزار است و صدای وزق
لیک ز خونابه دل شد مرا
دامن جان رشک کنار شفق
زین هنر و فضل و کمال و ادب
بهره نبردیم بجز طعن و دق
هان ظلمات است مرا در دوات
خامه چو خضر و سخن آب حیات
کاش که بدهند همه خاص و عام
ابروی مردانه او را سلام
کاش بگویند که از مقدمش
روی زمین شد همه بیت الحرام
کاش بگویند قیامت رسید
کرده به حق مهدی قائم قیام
ای خلف ارشد آدم که شد
آدم و حوات کنیز و غلام
شحنه انصاف تو در روزگار
روی زمین را دهد آخر نظام
در خبراستی که بسعی علی
دین مبین از تو پذیرد قوام
سید سرمد علی نامدار
بر همه کس سید عالی مقام
قادر مطلق شه بر حق علی
ای به کفت خنگ فلک را زمام
در قدمت آیت حسن المأب
با قلمت معنی خیرالختام
ای همه چون بنده و تو چون خدای
وی همه مأموم و تو تنها امام
غیر تو کس نیست عدیم المثال
غیر تو کس نیست علی المقام
انجمن قدس مقدس توئی
روز چنین روضه دارالسلام
«حاجب » این انجمن فیض یافت
نیمه مه قدرت ماه تمام
باد همی نو به جهان کهن
انجمن و انجم این انجمن

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: ترکیب بند
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

باز به فرمان قضا زد چو کوس
نوبت شعبان فلک آبنوس
هوش مصنوعی: بار دیگر به حکم روزگار، صدا به صدا رسانده شد و نوبت به ماه شعبان رسید که نشان‌دهنده‌ی تجلیات و زیبایی‌هاست.
نوبت شعبان معظم زند
پشت فلک کوس قضا را دو، بوس
هوش مصنوعی: در ماه شعبان، زمانه به سمت تحولات جدید می‌رود و نشانه‌هایی از سرنوشت و تقدیر نمایان می‌شود.
آیت سبوح قدوس خواند
صبح صبوحی زدگان را خروس
هوش مصنوعی: در صبح زود، خروس با صدای آوازش به همه اعلام می‌کند که صبح فرارسیده است و این نشانه‌ای از پاکی و تقدس صبح است.
گشت جهان حجله گهی پر مهیز
علم و بیانش چو دلا را عروس
هوش مصنوعی: دنیا همچون یک عروسی است که در آن علم و بیان به زیبایی و روشنی خود می‌درخشند و دل‌ها را مجذوب می‌کنند.
وه چه عروسی که ز سر تا بپاست
قابل آغوش و سزاوار بوس
هوش مصنوعی: چه عروسی که از سر تا پا زیباست و برای دلبری و بوسیدن سزاوار است.
خامه قدرت پی مشاطگی
هفت قلم ساخت عروسی ملوس
هوش مصنوعی: قلمی که قدرت خلاقیت را در دست دارد، با هفت رنگ و لحن مختلف، زیبایی و شادابی را به جشن عروسی حقایق لطیف می‌بخشد.
گنج عروسی که زکاووس بود
قسمت گودرز شد و آن طوس
هوش مصنوعی: گنج عروسی که متعلق به زکاووس بود، به گودرز و طوس واگذار شد.
نوذر و پرویز عروس دوم
دولت بادآور و گنج مروس
هوش مصنوعی: نوذر و پرویز، به عنوان دو شخصیت تاریخی و اسطوره‌ای، نمادهایی از قدرت و ثروت هستند. عروس دوم بیانگر خوش‌بختی و سعادت است که در سایه دولت و ثروت به وجود می‌آید. گنج مروس نیز به ثروت و دارایی‌های با ارزش اشاره دارد که می‌تواند به عنوان نشانه‌ای از موفقیت و شکوفایی در زندگی محسوب شود. در کلیت، این جمله به ارتباط بین قدرت، ثروت و شادی اشاره دارد.
روی نمائید عروس مرا
هر دو چو ملک پسر فیلقوس
هوش مصنوعی: عزیزم را مانند عروس نمایان کن، هر دو مانند پسر فیلقوس.
غیرسخن سنج کسش جفت نیست
تیر تهمتن فکند اشگبوس
هوش مصنوعی: جز سخن‌سنجی کسی نمی‌تواند در برابر تیر تهمتن ایستادگی کند، زمانی که او با تیرش می‌افتد، مانند جانور شکارچی به نظر می‌رسد.
دوش از او مهر بکارت ربود
کوری هر بوالهوس چابلوس
هوش مصنوعی: شب گذشته عشق او را از من گرفت و هر کسی که در پی هوس‌های بی‌پایه و فریبکارانه است، در تاریکی و نادانی باقی ماند.
تازه عروسا به رخ افکن نقاب
تا نرود عمر جهان برفسوس
هوش مصنوعی: عروس‌های جوان زیبا رویی خود را بپوشانند تا عمر این دنیا به پایان نرسد.
شهرت این عیش و عروسی گرفت
ژاپن و استانبول و هند و پروس
هوش مصنوعی: این خوشی و جشن به همه جا از جمله ژاپن، استانبول، هند و پروس معروف شد.
نیست در این دایره به زین عریس
نیست در این حجله به از این عروس
هوش مصنوعی: در این دایره، هیچ چیز از این زین بهتر نیست و در این حجله نیز هیچ‌کس از این عروس برتر نیست.
باد به داماد و عروس آفرین
هم به سخن هم به سخن آفرین
هوش مصنوعی: باد به داماد و عروس تبریک می‌گوید و هم به کلامی که بیان می‌کنند، نیز تبریک می‌گوید.
نیمه شعبان به چنین انجمن
نرخ گهر یافت مطاع سخن
هوش مصنوعی: در نیمه شعبان، در چنین جمعی، ارزش گوهر در کلام خود را نشان داد.
گشت زمین دکه گوهرفروش
بسکه گهر ریخت ز درج دهن
هوش مصنوعی: زمین به مانند دکه‌ای شده که گوهر فروش در آن به وفور گوهر افشانده است، به قدری که از دهانش بر زمین ریخته است.
گوهر غلطان حقیقت نشان
لؤلؤ رخشان سعادت ثمن
هوش مصنوعی: دُرّ و جواهر بی‌نقص حقیقت، نشانگر گوهری درخشان است که نمایانگر بهای واقعی خوشبختی و سعادت است.
شمسه الماسش عقد نجوم
شده لؤلویش عقدپرن
هوش مصنوعی: خورشیدش مانند الماس می‌درخشد و گوهرش مانند دُرّی زیبا و درخشان است.
دامن دامن همه لعل بدخش
خرمن خرمن همه در عدن
هوش مصنوعی: هر دلی به دامن زیبایی‌ها و ارزش‌ها آراسته است و هر زیور و زیبایی، به نوعی به بهشت و شادی‌های زندگی مربوط می‌شود.
معدن معدن گهر منتخب
مخزن مخزن درر ممتحن
هوش مصنوعی: معدن‌هایی پر از گنجینه‌های باارزش و زیبا که هر کدام خاص و ویژه هستند.
در گران قیمت با آب و رنگ
قابل تحسین همه مرد و زن
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به افرادی دارد که با ظاهری زیبا و جذاب در نگاه دیگران قابل توجه و تحسین هستند.
زمره مرجان و لئالی به رطل
کهرب و یاقوت و زبرجد به من
هوش مصنوعی: اگردریای جواهرات و سنگ‌های قیمتی بگویم، مرجان و مروارید و کهربا و یاقوت و زبرجد را به من بدهید.
معدن فیروزه به نیشابور است
کان عقیق است اگر در یمن
هوش مصنوعی: معدن فیروزه در نیشابور واقع شده است و اگر بخواهیم درباره عقیق صحبت کنیم، باید به یمن اشاره کنیم.
مشتریان کرده مزین رسوم
گوهریان کرده مرصع دمن
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و زینت‌هایی که مشتریان و علاقه‌مندان به جواهرات و سنگ‌های قیمتی به مراسم و رسوم خود می‌بخشند، اشاره دارد. به نوعی بیانگر این است که این افراد با انتخاب جواهرات زیبا، مراسم‌ها و جشن‌ها را با شکوه و جلوه‌ای خاص مزین می‌کنند.
مشتریان یکسره خامش چو تو
گوهریان جمله سخن همچو من
هوش مصنوعی: مشتریان همه ساکت‌اند و مانند تو گران‌بها هستند، در حالی‌که دیگران مثل من همواره در حال گفتگو و صحبت هستند.
گشته زراندوده از آنان زمین
شد گهر آموده از اینان زمن
هوش مصنوعی: زمین از آنها طلا پوشیده شده و از این افراد، جواهرات آماده شده است.
هی هی از این مشتری تیزهوش
بخ بخ از این گوهر و گوهرفروش
هوش مصنوعی: آه از این مشتری باهوش! و چه خوب است این گوهر و فروشنده‌ی گوهر.
نیمه شعبان که بر او آفرین
رشک گلستان ارم شد زمین
هوش مصنوعی: نیمه شعبان، روزی است که زمین به خاطر تولد منجی بشریت، جلوه‌ای زیبا و پرطراوت پیدا کرده است و این روز به قدری خوش‌یمن و مبارک است که حتی گلستان ارم نیز به آن حسادت می‌ورزد.
انجمن قدس مقدس بود
روز چنین رشک بهشت برین
هوش مصنوعی: در روزی که چنین مراسمی برگزار شد، جمعی از افراد با روح و صفای خاصی حضور داشتند که حتی بهشت نیز به آن رشک می‌برد.
گل به سر تخت چو بهرام رفت
نصرت و فتحش ز یسار و یمین
هوش مصنوعی: وقتی که بهرام با گل بر سر تخت نشسته است، پیروزی و موفقیت او از دو طرف یعنی از چپ و راست به سویش می‌آید.
با دو سر شست و دو زانو دو کف
بر در او ناصیه ساید جبین
هوش مصنوعی: با دو دست و دو زانو به در او نزدیک می‌شوم و پیشانی‌ام را به زمین می‌گذارم.
باغ پر از میوه و گل شد درست
کاخ همایون شه جم نگین
هوش مصنوعی: باغ پر از میوه و گل شد و شبیه کاخ سلطنتی شده است.
مشک عنب بنگر و وضع رطب
کرده به کپسول شکر انگبین
هوش مصنوعی: به زیبایی میوه‌های خوشبو و شیرین نگاه کن و طعم آنها را به همراه شکر طبیعی احساس کن.
صورت بتیغ و خج اندر نظر
گنبد گردون شده گوی زمین
هوش مصنوعی: چهره‌ای زیبا و دلربا در نظر می‌آید که مانند گنبد آسمان به دور زمین می‌چرخد.
این یک در مرتبه برجی بلند
وآن یک بی شائبه حصنی حصین
هوش مصنوعی: یکی از این‌ها مانند برج بلندی است و دیگری بدون شک مانند دژی استوار و محکم.
دختر بکر ید به زهدان نهان
کرده بسی دختر بکری جنین
هوش مصنوعی: دختر باکره، چیزی را در شکم پنهان کرده که حاکی از وجود یک جنین است.
باطن آن ظاهر یاقوت ناب
ظاهر آن باطن در ثمین
هوش مصنوعی: عمق و حقیقت چیزی همچون یاقوت ناب است که در ظاهر می‌تواند شکل و رنگی دیگر به خود بگیرد. آنچه درون دارد، از ارزش و زیبایی بیشتری برخوردار است و این درخشش درونی گاهی به شکلی ظاهری درخشان و واقعی جلوه‌گر می‌شود.
اشمکشان چشمه آب حیات
پیکرشان منبع ما، معین
هوش مصنوعی: آب حیات به صورت چشمه‌ای در وجودشان جاری است و وجودشان منبعی برای ما و راهنمای ما به شمار می‌آید.
چون ببریشان نگری در مثال
صورت دو بدر و دو چندان هلال
هوش مصنوعی: وقتی به چهره آن‌ها نگاه می‌کنی، مانند القمر کامل و زیبا هستند که نور آن‌ها دوچندان است.
انجمن امروز جهانیست نو
نور گرفت از قمر و شمس ضو
هوش مصنوعی: امروز، اجتماع به شکلی تازه و جهانی شده است و لیلا، نور خود را از خورشید و ماه گرفته است.
هست نو این مجلس و عالم کهن
کهنه دیرینه عجب گشته نو
هوش مصنوعی: این مجلس جدید است و جهانی کهنه و قدیمی. جالب اینجاست که آنچه قدیم و کهنه بوده، حالا در این فضا تازه و نو به نظر می‌رسد.
عقل هر آن بذر که از علم کاشت
داس عمل کرد به عشقش درو
هوش مصنوعی: انسان با استفاده از دانش و آگاهی‌اش، پایه‌گذاری‌های خوبی انجام می‌دهد و در ادامه، عمل و تلاشش بر اساس عشق و علاقه‌اش، به ثمر می‌نشیند.
خواست دود جهل به میدان عقل
عشق زدش سخت قفائی که رو
هوش مصنوعی: عشق به دلایلی که ناشی از نادانی و جهل است، به طرز شدیدی عقاید و افکار را تحت تأثیر قرار می‌دهد و مانع از ادامهٔ روشنفکری می‌شود.
سنبله از دور شبیه است لیک
فرق بسی دارد گندم ز جو
هوش مصنوعی: سنبله از فاصله دور شبیه به هم به نظر می‌رسند، اما در واقع تفاوت‌های زیادی بین گندم و جو وجود دارد.
کس نشود مرد خدا را حریف
کس نرسد باد صبا را به دو
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نمی‌تواند با مرد خدا رقابت کند و هیچ بادی نمی‌تواند به لطافت و طراوت باد صبا برسد.
عاشق حق را به جهان کفو نیست
خنگ قضا را که ستاند جلو
هوش مصنوعی: عاشق خدا در این دنیا همتایی ندارد و هیچ چیزی قادر نیست مانع او شود.
مشک بهرجا که بود نرخ پشک
فرق قلمدان نکند از قشو
هوش مصنوعی: هر جا که مشک باشد، بوی خوش آن در فضا پراکنده می‌شود و دیگر چیزها، مثل پشک، نمی‌توانند کیفیت آن را تحت‌الشعاع قرار دهند. در واقع، وقتی چیزی خوب و باارزش است، تأثیرش بر بقیه چیزها تابلو می‌شود و نمی‌توان آن را نادیده گرفت.
کوه عظیم است چه بیم از نسیم
بهر محیط است چه سود از شنو
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که هرچه کوه بزرگ و سرسخت باشد، از نسیم نرم و ملایم آن نباید ترسید. به عبارتی دیگر، در برابر مشکلات بزرگ و جدی، نباید از آسیب‌های جزیی و سطحی نگران بود، زیرا آنها تأثیر کمتری دارند.
مدعی افروخت بس آتش ز دور
دودش پیدا و نه پیدا الو
هوش مصنوعی: مدعی شعله‌وری به وجود آورد و از دور، دود آن نمایان است، اما خود آتش‌زننده مشخص نیست.
حبس هنر کس نشده رایگان
به که در این بزم بماند گرو
هوش مصنوعی: هیچ هنری به صورت رایگان و بدون تلاش به دست نمی‌آید؛ بهتر است که در این مهمانی، زینت و هنر خود را حفظ کرده و به آن افتخار کنیم.
روی از این انجمن ایدون متاب
این سخن از روی حقیقت شنو
هوش مصنوعی: از این جمع دوری نکن و به این حرف با دقت گوش کن، زیرا حقیقت را می‌گوید.
نو بود این مجلس و عالم کهن
تازه به از مانده به از کهنه نو
هوش مصنوعی: این مجلس جدید است و دنیای قدیم، دوباره جوان و تازه شده است؛ بهتر از آنچه که مانده، بهتر از چیزهای قدیمی و کهنه.
هی هی از این انجمن دلنواز
کش در رحمت به جهان کرده باز
هوش مصنوعی: واژه‌های دلنواز به ما حس آرامش و محبت می‌دهند و امید به رحمت و بخشش را در جهانی که در آن زندگی می‌کنیم، زنده می‌کنند. این احساسات زیبا می‌توانند در ما شوق و اشتیاقی برای زندگی بهتر و دوری از مشکلات به وجود آورند.
هست در این عید مرا مستحب
مست شدن زآتش آب عنب
هوش مصنوعی: در این مناسبت خوشایند، برایم پسندیده است که مست شوم و از شراب انگور لذت ببرم.
باده اگر رجس بود یا حرام
نیمه شعبان کندش مستحب
هوش مصنوعی: اگر نوشیدنی ناپاک یا ممنوع باشد، در شب نیمه شعبان نوشیدن آن مستحب است.
آب حیاتستی و ساقیش خضر
صد چو سکندر ز پیش تشنه لب
هوش مصنوعی: تو همچون آب حیات هستی و ساقی تو خضر است. ای سکندر، لب تشنه را از پیش خود سیراب کن.
مست چنان شو که ندانی تو باز
روز سفید و صفت تیره شب
هوش مصنوعی: عشق و شیدایی را چنان تجربه کن که دیگر نتوانی روز و شب را از هم تمیز دهی. در این حالت، تمام توجه و وجودت در حال مستی غرق خواهد شد و فراموش می‌کنی که چه زمانی است.
زانکه شد امروز تولد زمام
پادشه ذوالحسب و ذوالنسب
هوش مصنوعی: امروز روز تولد پادشاهی است که هم از نظر خاندان و هم از نظر قدرت جایگاه ویژه‌ای دارد.
مهدی قائم گل گلزار دین
مظهر حق سیدهادی لقب
هوش مصنوعی: مهدی قائم، به عنوان بهترین و ارزشمندترین گل دینی، نمایان‌گر حقیقت و هدایت است و به لقب سید هادی شناخته می‌شود.
ذات شریفش جهت هر جهت
امر بدیعش سبب هر سبب
هوش مصنوعی: وجود پاک او باعث به وجود آمدن هر چیزی است و هر چیزی به واسطه او به وجود می‌آید.
اسمش سرمایه فضل و کمال
رسمش سررشته علم و ادب
هوش مصنوعی: او به عنوان دارایی از فضائل و کمالات شناخته می‌شود و در علم و ادب، مهارت و تجربه‌ای عمیق دارد.
مالک ملک است و مطاع ملوک
صاحب امر است بر ارباب رب
هوش مصنوعی: مالکیت و سلطنت در دست پادشاهان است و آن‌ها هستند که بر مردمان حکومت می‌کنند و بر دارایی‌ها و اموال تسلط دارند.
فخر ولد از اب و جد است لیک
فخر بر او کرده کنون جد و اب
هوش مصنوعی: فخر و افتخار فرزند به والدین و نیاکانش بستگی دارد، اما حالا خودش باید باعث افتخار شود نه فقط نیاکانش.
باغ نبوت را فرخ نهال
نخل ولایت را شیرین رطب
هوش مصنوعی: باغ نبوت، با درختانی خوش‌رنگ و زیبا و نخل ولایت، با میوه‌های شیرین و خوشمزه پر شده است.
هان مه شعبان وسط العقد دان
وزپس و پیشش رمضان ورجب
هوش مصنوعی: ای ماه شعبان، تو در وسط دو دوره مهم قرار داری، و جلوتر و بعد از تو ماه‌های رمضان و رجب آمده‌اند.
نه مه دیگر همه برگرد وی
دایره بر بسته به طرزی عجب
هوش مصنوعی: دیگر نه ماهی وجود دارد که دور این دایره برگردد، همه چیز به طرز عجیبی پایان یافته و تغییر کرده است.
این مه و این هفته و این روز خاص
بوته سیم استی و زر خلاص
هوش مصنوعی: این شب و این ماه و این روز خاص، نشان‌دهنده زیبایی و ارزشمندی چون نقره و طلاست.
مهدی هادی گل گلزار حق
برده سبق در گهر از ماسبق
هوش مصنوعی: مهدی، با گل‌های بهشتی خود، در باغ حقیقت پیشی گرفته و جایگاه والایی دارد.
معنی حق آئینه حق نما
عین حق و وحی حق و حرف حق
هوش مصنوعی: معنای حق، حقیقت را نشان می‌دهد و خود حقیقت، وحی خدا و کلام راستین است.
بی خبرش مضغه نگردد جنین
بی مددش نطفه نگردد علق
هوش مصنوعی: بدون آگاهى، جنین دچار مشکلات می‌شود و بدون کمک، نطفه به صورت علق (چسبیده) در نمی‌آید.
بی اثر حکمت فرمان او
رنگ غسق می نپذیرد فلق
هوش مصنوعی: حکمت و فرمان او تأثیری نخواهد داشت و رنگ شب به صبح تغییر نخواهد کرد.
نیست گل آلوده ز شبنم به صبح
با رخ او کرده ز خجلت عرق
هوش مصنوعی: این بیت به تصویر کشیدن حالتی است که در آن، گل به خاطر زیبایی و تازگی خود از صبحگاه خجلت زده است و شبنم روی آن هیچ اثر منفی نداشته است. به عبارت دیگر، زیبایی و شگفتی صبح به تنهایی می‌تواند به گل خجلت و معصومیت ببخشد.
گر مرق مطبخ فیضش نبود
کس نشدی صاحب حس و رمق
هوش مصنوعی: اگر نعمت‌های مطبخ (آشپزخانه) نبود، هیچ کس به حس و توانایی نمی‌رسید.
شیر شکاری که به بندد به رزم
گردن شیران دژم بی وهق
هوش مصنوعی: شیر شکاری که در میدان نبرد با شیران قهری نبرد می‌کند، در حقیقت به شدت بی‌پروایی و شجاعت نشان می‌دهد.
بعثش چونانکه دهد گر مثال
مور درد شیر و خورد پیل بق
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف قدرت و عظمت یک موجود می‌پردازد. شاعر به قدرت و استقامت یک فیل و تقسیم آن به اندازه‌های کوچک‌تر اشاره می‌کند. همچنین، موضوع "درد شیر" به معنای تحمل و صبر در برابر مشکلات و سختی‌هاست. در کل، شعر به این موضوع اشاره دارد که با وجود کوچک بودن و ضعف ظاهری، می‌توان به قدرت و توانایی‌های بزرگ دست یافت.
پادشهی کز سر انگشت عزم
پرده اوهام جهان کرده شق
هوش مصنوعی: پادشاهی که با اراده و تصمیم قوی خود، وجود و واقعیت‌های جهان را به دو نیم تقسیم کرده است.
ای که به اقبال تو مادر نزاد
از همه ماسبق و ماخلق
هوش مصنوعی: ای کسی که مادر به خاطر تو، کسی را به دنیا نیاورده که با تو قابل مقایسه باشد و برتر از همه باشد.
شمس بهر صبح به درگاه تو
تحفه اخلاص نهد بر طبق
هوش مصنوعی: هر صبح، شمس به درگاه تو هدیه‌ای از خلوص و صداقت می‌آورد و به تو تقدیم می‌کند.
طبع من و حاسد من در سخن
صوت هزار است و صدای وزق
هوش مصنوعی: روحیه من و حسادت من در کلام، مانند صدای هزاران پرنده و صدای زق زق درختان است.
لیک ز خونابه دل شد مرا
دامن جان رشک کنار شفق
هوش مصنوعی: اما به خاطر درد دل، دامن جانم به خون خویش آغشته شد و غروب آفتاب را با حسرت می‌نگرم.
زین هنر و فضل و کمال و ادب
بهره نبردیم بجز طعن و دق
هوش مصنوعی: از این همه هنر، دانش و کمال و ادب هیچ بهره‌ای نبردیم جز این که مورد سرزنش و تمسخر قرار گرفتیم.
هان ظلمات است مرا در دوات
خامه چو خضر و سخن آب حیات
هوش مصنوعی: اینجا تاریکی برای من مثل جوهر در دوات است، اما سخن من مانند آب حیات است.
کاش که بدهند همه خاص و عام
ابروی مردانه او را سلام
هوش مصنوعی: ای کاش که همه، چه خاص و چه عام، به ابروی مردانه او سلام بدهند.
کاش بگویند که از مقدمش
روی زمین شد همه بیت الحرام
هوش مصنوعی: ای کاش می‌گفتند که با آمدن او، همه جا به مکان مقدس و محترمی تبدیل شده است.
کاش بگویند قیامت رسید
کرده به حق مهدی قائم قیام
هوش مصنوعی: ای کاش روزی برسد که همه بگویند قیامت فرا رسیده و مهدی موعود برای برپایی حق و عدالت ظهور کرده است.
ای خلف ارشد آدم که شد
آدم و حوات کنیز و غلام
هوش مصنوعی: ای فرزند برتر آدم، که در واقع آدم به وجود آمده و حوا نیز کنیز و غلام توست.
شحنه انصاف تو در روزگار
روی زمین را دهد آخر نظام
هوش مصنوعی: شما با انصاف و عدالت خود، نظم و ترتیب را در دنیا برقرار می‌کنید.
در خبراستی که بسعی علی
دین مبین از تو پذیرد قوام
هوش مصنوعی: در واقع، پیام این بیت به این مضمون است که تلاش علی (علیه‌السلام) در راه دین بزرگ و راستین، از تو به عنوان یک قدرت و اساس، پذیرایی می‌کند. به عبارت دیگر، فعالیت و کوشش او در راستای تقویت و حفظ اصول دین، نقش اساسی و حیاتی دارد.
سید سرمد علی نامدار
بر همه کس سید عالی مقام
هوش مصنوعی: سید سرمد علی، شخصی با نام معروف و مقام برجسته در میان مردم است.
قادر مطلق شه بر حق علی
ای به کفت خنگ فلک را زمام
هوش مصنوعی: خداوند توانای مطلق، حاکم بر حقی که در وجود علی (ع) است، با قدرتی که دارد، سرنوشت آسمان را در دست می‌گیرد.
در قدمت آیت حسن المأب
با قلمت معنی خیرالختام
هوش مصنوعی: به خاطر تو زیبایی جلوه‌گر است و با دست تو معنا و مفهوم نیکو بودن پایانی خوب به تصویر کشیده می‌شود.
ای همه چون بنده و تو چون خدای
وی همه مأموم و تو تنها امام
هوش مصنوعی: ای کسانی که همه مانند بندگان هستید و تو همچون خدایید، همه پیروان هستید و تو تنها راهنما و پیشوای آن‌ها هستی.
غیر تو کس نیست عدیم المثال
غیر تو کس نیست علی المقام
هوش مصنوعی: هیچ‌کس به‌پائی و مانند تو نیست و به‌جز تو کسی در این مقام و منزلت وجود ندارد.
انجمن قدس مقدس توئی
روز چنین روضه دارالسلام
هوش مصنوعی: تو همان مکان مقدس و باارزشی هستی که در روزهای خاص، محل آرامش و صفا می‌باشد.
«حاجب » این انجمن فیض یافت
نیمه مه قدرت ماه تمام
هوش مصنوعی: این شعر به برکت و نعمت‌های زندگی اشاره دارد. فردی که در این جمع حضور دارد، از نیمی از زیبایی‌ها و قدرت‌هایی که به او عطا شده، بهره‌مند است. این ویژگی‌ها به مانند نوری در تاریکی و روشنایی در زندگی او می‌درخشند.
باد همی نو به جهان کهن
انجمن و انجم این انجمن
هوش مصنوعی: باد تازه‌ای در جهان قدیم می‌وزد که باعث برپایی جمع و تجمعی دوباره شده است.

حاشیه ها

1403/06/06 22:09
فؤاد محمد شاهدادی

درود به همگی. وقت همگی به نیکی. در این شعر، واژه وزق آمده که همان وزغ هست. پرسشم این هست که آیا در دیوان شاعر به همین صورت آمده یا خطای املایی از سوی تایپیست هست؟ خواهش میکنم هر کسی که این پرسش رو میخونه پاسخ بنده رو بده. بسیار سپاسگزارم. اگر هم کسی دیوان حاجب رو به صورت پی دی اف داره سپاسگزار میشم به من همینجا اطلاع بده. با ادب و مهر، شاهدادی 

1403/06/06 22:09
فؤاد محمد شاهدادی

در تکمیل سخنم باید عرض کنم در برهان قاطع وزغ به صورت وزق آمده و فرهنگ سخن نیز این واژه رو علاوه بر وزغ آورده. گرچه در فرهنگ نظام این کار برهان قاطع رو نادرست دانسته. بدین علت پرسیدم که در متن دیوان حاجب وزق نوشته یا وزغ؟