گنجور

غزل شمارهٔ ۴۰۳

شراب لعل‌کش و روی مه‌جبینان بین
خلاف مذهب آنان جمال اینان بین
به زیر دلق ملمّع کمندها دارند
درازدستی این کوته‌آستینان بین
به خرمن دو جهان سر فرونمی‌آرند
دماغ و کبر گدایان و خوشه‌چینان بین
بهای نیم کرشمه هزار جان طلبند
نیاز اهل دل و ناز نازنینان بین
حقوق صحبت ما را به باد داد و برفت
وفای صحبت یاران و همنشینان بین
اسیر عشق شدن چارهٔ خلاص من است
ضمیر عاقبت‌اندیش پیش‌بینان بین
کدورت از دل حافظ ببرد صحبت دوست
صفای همّت پاکان و پاک‌دینان بین

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۴۰۳ به خوانش فریدون فرح‌اندوز
غزل شمارهٔ ۴۰۳ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۴۰۳ به خوانش مریم فقیهی کیا
غزل شمارهٔ ۴۰۳ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۴۰۳ به خوانش محمدرضا مومن نژاد
غزل شمارهٔ ۴۰۳ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل شمارهٔ ۴۰۳ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۴۰۳ به خوانش افسر آریا
غزل شمارهٔ ۴۰۳ به خوانش محمدرضاکاکائی

حاشیه ها

1392/01/27 00:03
ناشناس

دکتر جلالیان اعتقاد دارد این غزب در امتداد عزل زیر و در جوانی و در کوبیدن صوفیان ریاکار سروده شده است.
سال‌ها دفتر ما در گرو صهبا بود رونق میکده از درس و دعای ما بود
نیکی پیر مغان بین که چو ما بدمستان هر چه کردیم به چشم کرمش زیبا بود
دفتر دانش ما جمله بشویید به می که فلک دیدم و در قصد دل دانا بود
از بتان آن طلب ار حسن شناسی ای دل کاین کسی گفت که در علم نظر بینا بود
دل چو پرگار به هر سو دورانی می‌کرد و اندر آن دایره سرگشته پابرجا بود
مطرب از درد محبت عملی می‌پرداخت که حکیمان جهان را مژه خون پالا بود
می‌شکفتم ز طرب زان که چو گل بر لب جوی بر سرم سایه آن سرو سهی بالا بود
پیر گلرنگ من اندر حق ازرق پوشان رخصت خبث نداد ار نه حکایت‌ها بود
قلب اندوده حافظ بر او خرج نشد کاین معامل به همه عیب نهان بینا بود

1397/06/03 02:09
مسعود هوشمند

دست بدار ای فلک زرق ساز
ز آستیِ کوته و دست دراز
نظامی.مخزن الاسرار

1397/08/28 23:10

شراب لَعل کَش وروی مَه جبینان بین
خلاف مذهب آنان جمال اینان بین
لَعل: سرخ رنگ مانند یاقوت
کَش: سربکش، بنوش
مَه جبینان: زیبارویانی که پیشانیهایشان مثل ماه می درخشد.
خلافِ مذهبِ آنان: برخلاف شیوه و روشِ‌ آنها. امّا منظورازآنان واینان کیست؟
باتوجّه به بیت بعدی، چنین به نظرمی رسد که حافظ دراین غزل زهد وکردارریاکارانه ی صوفیان رادریک کفه ی ترازو وجمال وچهره ی مه جبینان را درکفه ی دیگرنهاده تا مخاطبین غزل آزادانه قضاوت کنند ودست به انتخاب بزنند. بنابراین "آنان" اشاره به زاهدان عبوس وتندخو و صوفیان ریاکار، و"اینان" اشاره به مه جبینان درمصرع اوّل می باشد.
جمال: زیبایی وجاذبه ،خوشگلی
معنی بیت: شراب ناب سرخ رنگ بنوش و جمال وچهره ی زیبارویان راتماشاکن ببین که برخلاف راه ورسم ومسلکِ صوفیان متظاهر، این مه جبینان چقدرزیبا وجذّاب وخوشگل هستند.
برجهان تکیه مکن ورقدحی مِی داری
شادی زهره جبینان خورونازک بدنان
به زیردَلق مُلَمّع کمندها دارند
درازدستی این کوته آستینان بین
دَلق: خرقه،لباس مخصوص صوفیان
ملَمّع: رنگارنگ،خرقه ای که ازتکّه پارچه های گوناگون دوخته می شد.
"کمند" دراینجا کنایه ازدام وتزویرواسباب نیرنگ است.
درازدستی: کنایه از متجاوزبودن است.
کوته آستینان: خرقه های صوفیان اغلب دارای آستین ِ کوتاه بودند. "درازدستی وخرقه ی آستین کوتاه" بیانگراین نکته ی ظریف هست که ظاهر وباطن صوفیان یکی نیست و خرقه ی پاکدامنی نیز بااندام ناموزون آنان همخوانی ندارد.
معنی بیت: صوفیان ِ حُقّه باز به رغم آنکه خرقه های آستین کوتاه برتن دارند دارای دستانی متجاوز ودرازهستندوبه هرچیزی حتّا چیزهایی که مربوط به آنان نمی شود دست درازی می کنند. اینها درزیرخرقه بندهایی برای به دام انداختن ساده لوحان دارند وکارشان فریب مردم وحفظ منافع شخصیست.
صوفی پیاله پیما حافظ قرابه پرهیز
ای کوته آستینان تاکی درازدستی؟
به خرمن دو جهان سر فرو نمی‌آرند
دماغ وکِبرگدایان وخوشه چینان بین
خرمنِ دو جهان: نعمتهای دو جهان به خرمن تشبیه شده است.
سر فرو نمی آرند: قانع وسیر نمی شوند.
دِماغ: دراینجا کنایه از غرور وزیاده خواهی
خوشه چینان: ریزه خواران، کنایه از صوفیانِ زیاده خواه که بظاهر وانمود به زهد و قناعت می کنند امّا طمع برنعمتهای دوجهان دارند وهرگزقانع نمی شوند.
معنی بیت: حرص وطمع ِ زهد پیشه کنندگانِ متظاهر را که کشکول گدایی نیز بدست گرفته اند ببین چه اشتهای سیری ناپذیری دارند ببین چگونه به نعمتهای دوجهان قانع نیستند؟
صوفی شهربین که چون لقمه ی شُبهه می خورد
پاردُمش درازباد این حیوان خوش علف
بهای نیم کِرشمه هزارجان طلبند
نیاز اهل دل و ناز نازنینان بین
دراینجا حافظ روی سخن را به طرف کفه ی دیگرترازو گرفته وازویژگیهای مَه جبینان سخن می گوید.امّا ظاهراًحافظ از ناز وغرور مه جبینان نیززیاد دل خوشی ندارد!
معنی بیت: مه جبینان درقبال یک اشاره ی ریزدلبرانه هزارجان عاشق راطلب می کنند! ببینید نیازعاشقان(نیم کرشمه) چقدر کم ودرخواست نازنینان(هزارجان) چقدرزیاد است؟ این ناز واین نیاز ناهمخوانست وبایکدیگر درنمی گیرد.
درنمی گیرد نیاز ونازما باحُسن دوست
خرّم آن کزنازنینان بخت برخوردارداشت.
حقوق صحبت ما رابه باد داد وبرفت
وفای صحبت یاران و همنشینان بین
معنی بیت: مابامعشوق خاطرات زیادی داشتیم او حق صحبت مارانگاه نداشت وهمه رابرباد سپرد امّا ماعاشقان همچنان اورا دوست داریم وبه عهد وپیمانمان پایبند مانده ایم. بی وفایی معشوق راببین ووفاداری عاشقان را.
بسوخت حافظ ودرشرط عشقبازی او
هنوز برسرعهد ووفای خویشتن است
اسیرعشق شدن چاره ی خلاص من است
ضمیر عاقبت اندیش پیش بینان بین
ضمیر: اندیشه، باطن.
پیش بینان: آینده نگرها
معنی بیت: گرفتاری درکمندعشق تنها راه به آزادی رسیدن من است من بدون عشق اسیر ودربندم لیکن باکمندعشق احساس رهایی می کنم ببین من ِ عاقبت اندیش چگونه می اندیشم وچگونه پیش بینی می کنم.
کدورت ازدل حافظ ببردصحبت دوست
صفای همّت پاکان و پاکدینان بین
کدورت: تیرگی وگرفتگی دل
همّت: اراده،نیّت
پاکدینان: آنانکه راه وروش ومرام پاکی دارند
معنی بیت: سرانجام معشوق ازدرآشتی درآمد وبامن صحبت کرد وتیرگی وگرفتگی دلم برطرف شد ببین آنانکه راه ورسم پاکی پیش گرفته اند چگونه با اراده وهمّتِ پاک نتایج مطلوب می گیرند.
درطریقت رنجش خاطرنباشد می بیار
هرکدورت راکه بینی چون صفایی رفت رفت

1400/08/04 11:11
بابک بامداد مهر

باتاکید استادخرمشاهی این مصرع پرقدرت را برجسته بایدکرد:

اسیرعشق شدن  چاره ی خلاص من است.

همچون همیشه حافظ خداوندگار تناقض پردازی روزگاران اسیر وخلاص را روبروی هم قرارداده وتنها راه رهایی را تسلیم در آرامش عشق اعلام می کند.

1401/05/08 11:08
فرهاد

شراب لَعل کَش و روی مَه‌جبینان بین

خلاف مذهب آنان جمال اینان بین

معنی بیت: شراب سرخ‌رنگ بنوش و برخلاف مذهب آنان به زیبایی این مه‌جبینان نگاه کن. 

به زیر دَلق مُلَمَّع کمندها دارند

درازدستی این کوته‌آستینان بین

معنی بیت: به درازدستی این کوته‌آستینان نگاه کن. در زیردلق‌های رنگارنگ‌شان، کمندهایی دارند.

به خِرمَن دو جهان سر فرو نمی‌آرند

دِماغ و کِبر گدایان و خوشه‌چینان بین

معنی بیت: به بی‌ذوقی و غرور گدایان و خوشه‌چینان نگاه کن که در برابر خرمن دو جهان تعظیم نمی‌کنند.

بهایِ نیم کِرِشمِه هزار جان طلبند

نیاز اهل دل و نازِ نازنینان بین

معنی بیت: به نیاز اهل دل و نازِ نازنینان نگاه کن. در عوض اندکی ناز، طالب هزار جان هستند.

حقوق صحبت ما را به باد داد و برفت

وفای صحبت یاران و هم‌نشینان بین

معنی بیت: معشوق ما حقِّ صحبت را ادا نکرد و رفت. در عوض به وفای صحبت یاران و هم‌نشینان نگاه کن.

اسیر عشق شدن چاره خلاص من است

ضمیر عاقبت‌اندیشِ پیش‌بینان بین

معنی بیت: برای خلاصی باید اسیر عشق شوم. به عاقبت‌اندیشیِ پیش‌بینی‌کنندگان نگاه کن.

کدورت از دل حافظ بِبُرد صحبت دوست

صفای همت پاکان و پاکدینان بین

معنی بیت: معاشرت با دوست، کدورت را از دل حافظ برد. به صفای همت پاکان و پاک‌دینان نگاه کن.

 

1401/06/24 20:08
در سکوت

این غزل را "در سکوت" بشنوید

1402/01/20 06:04
فیروز ف ن

بین=باخ

مدحی اینچنین در مورد  حضرت علی اکبر ع از رحیم منزوی اردبیلی

... اکبره باخ اکبره باخ... 

پیوند به وبگاه بیرونی