شمارهٔ ۷۵
با دوستان ثشسته چه جای ملامت است
از دشمنان گسسته چه وقت ملالت است
از عقل خیره میکشم امروز انتقام
در پیشگاه عشق که بیت العدالت است
خطی نوشته بر لب میگون بمشک ناب
کانجا برات روزی مردم حوالت است
از من رسول عشق تو باشی بسوی خویش
ورنه در این میانه چه جای رسالت است
با اشک و آه کرده ام از چشم و دل برون
هرچشم و آرزو که ز خوف و خجالت است
هربیع و عقد را که بفتوای عقل بود
اندر حضور مفتی عشقم اقالت است
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
با دوستان ثشسته چه جای ملامت است
از دشمنان گسسته چه وقت ملالت است
هوش مصنوعی: اگر با دوستان خوب و صمیمی باشید، دیگر جایی برای سرزنش وجود ندارد و از طرفی، وقتی با دشمنان قطع ارتباط کردهاید، دیگر دلیلی برای ناراحتی نیست.
از عقل خیره میکشم امروز انتقام
در پیشگاه عشق که بیت العدالت است
هوش مصنوعی: امروز قصد دارم از عقل خود انتقام بگیرم، چون عشق را به عنوان میزان انصاف و عدالت میشناسم.
خطی نوشته بر لب میگون بمشک ناب
کانجا برات روزی مردم حوالت است
هوش مصنوعی: بر لبان دختر میگون، خطی نوشته شده است که به رنگ مشکی است و نشان میدهد آنجا روزی برای مردم مطلبی مهم وجود دارد.
از من رسول عشق تو باشی بسوی خویش
ورنه در این میانه چه جای رسالت است
هوش مصنوعی: اگر تو به عشق من پاسخی دهی و به سویی از آن برسی، این خوب است؛ وگرنه در این بین هیچ معنایی برای فرستادن پیام وجود ندارد.
با اشک و آه کرده ام از چشم و دل برون
هرچشم و آرزو که ز خوف و خجالت است
هوش مصنوعی: من با اشک و ناله از دل و چشمانم رنج و اندوه را بیرون ریختهام، هر آرزو و امیدی که به خاطر ترس و شرم در من پنهان بود.
هربیع و عقد را که بفتوای عقل بود
اندر حضور مفتی عشقم اقالت است
هوش مصنوعی: هر بهار و پیمانی که بر اساس عقل و خرد باشد، در حضور عشق من، با اجازه و رأی محبت من معتبر است.

میرزا حبیب خراسانی