گنجور

شمارهٔ ۳۷

خوبی بخوش اندامی و سیمین ذقنی نیست
حسن آیت روح است بنازک بدنی نیست
این حسن قبولی است خدا داده بخوبان
از موهبت غیب که جانی است، تنی نیست
این واعظ اگر چند سخن سنج و سخنگو است
چون پیر خرابات بشیرین سخنی نیست
این دیر مغان است و همه مست و خرابند
ایشیخ برو محفل مائی و منی نیست
چون پسته خندان تو با لعل سخندان
گر طوطی هند است بشکر شکنی نیست
عشق است و غریب است و خوش افتد بغریبان
کین پیشه جز آوارگی و بی وطنی نیست
دنیا طلبی علم غراب است وی آموخت
این پیشه بقابیل که جز گور کنی نیست
معشوقه دنیا ز شه دین سه طلاق است
زآنروی که یاقوت لبش بوالحسنی نیست
هر انجمن از شمع رخش روشن وعشاق
گویند که شمع رخ او انجمنی نیست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خوبی بخوش اندامی و سیمین ذقنی نیست
حسن آیت روح است بنازک بدنی نیست
هوش مصنوعی: زیبایی و خوش‌فرمی تنها در ظاهر و برازندگی نیست، بلکه زیبایی واقعی نشانه‌ای از روح است و به تنها زیبایی ظاهری محدود نمی‌شود.
این حسن قبولی است خدا داده بخوبان
از موهبت غیب که جانی است، تنی نیست
هوش مصنوعی: این ویژگی پسندیده‌ای است که خداوند به نیکان عطا کرده است؛ این نعمتی است از عالم غیب که مربوط به جان است و نه جسم.
این واعظ اگر چند سخن سنج و سخنگو است
چون پیر خرابات بشیرین سخنی نیست
هوش مصنوعی: این واعظ هرچند که سخنور و باهوش است، اما مانند یک پیر در میخانه چیزی دلنشین برای گفتن ندارد.
این دیر مغان است و همه مست و خرابند
ایشیخ برو محفل مائی و منی نیست
هوش مصنوعی: این مکان مخصوص درویشان است و همه در حال مستی و خرابی هستند. ای شیخ، به جمع ما نپیوند که من و تو در اینجا جایی نداریم.
چون پسته خندان تو با لعل سخندان
گر طوطی هند است بشکر شکنی نیست
هوش مصنوعی: همچون پسته‌ای که با خوشحالی می‌خندد و بر لبان تو روئیده، اگر هم طوطی هند به هنگام سخن گفتن شیرینی داشته باشد، بی‌نیاز از شکری برای شیرین کردن کلام تو نیست.
عشق است و غریب است و خوش افتد بغریبان
کین پیشه جز آوارگی و بی وطنی نیست
هوش مصنوعی: عشق چیزی است که غریبه‌ها را به خود جذب می‌کند و این احساس برای آنها خوشایند می‌شود، چرا که برای عاشقانی که در دوری و بی‌خانه‌گی به سر می‌برند، جز تنهایی و جستجوی وطن چیز دیگری به سر نمی‌زند.
دنیا طلبی علم غراب است وی آموخت
این پیشه بقابیل که جز گور کنی نیست
هوش مصنوعی: دنیاخواهی انسان، شبیه به رفتار کلاغ است، و او این کار را از قابیل آموخته که تنها کارش گور کنن است، یعنی هیچ چیز ارزشمندی در این دنیا وجود ندارد جز اینکه انسان را به قبر می‌برد.
معشوقه دنیا ز شه دین سه طلاق است
زآنروی که یاقوت لبش بوالحسنی نیست
هوش مصنوعی: محبت به دنیا همانند طلاق‌های سه‌گانه‌ای است که از روشنی و جلا خالی است، زیرا زیبایی‌های ظاهری آن، مانند یاقوتی که کم‌فروغ و بی‌کیفیت است، هیچ‌گونه ارزش حقیقی ندارد.
هر انجمن از شمع رخش روشن وعشاق
گویند که شمع رخ او انجمنی نیست
هوش مصنوعی: هر جمعی از نور چهره‌اش روشن می‌شود و عاشقان معتقدند که نور چهره‌اش هیچ جمعی را با او برابری نمی‌کند.