گنجور

شمارهٔ ۳۶

نیمه رفت از شب اکنون هیچکس بیدار نیست
فرصتی بهتر مرا زین نیمه از دیدار نیست
گفت سیاحی که من دیدم همه روی زمین
گوشه امنی بجز در خانه خمار نیست
گردیاری هست ویران است غیر از کوی یار
ورنه در دار جهان دیدم یکی دیار نیست
حائل و دیوار بسیار است اندر شهر تن
لیک در شهر دل و جان حائل و دیوار نیست
در فنای خویشتن کسرا نمی باید دلیل
خانه را اندر خرابی حاجت معمار نیست
دل بدر بردن ز دست دوست بس مشکل بود
لیک جان دادن بپای او بسی دشوار نیست
دیدم اندر دیر و مسجد صحبت شیخ و کشیش
جز متاع خود فروشی بر سر بازار نیست
پیر میخوران همه رفتار و گفتارش یکی است
گر موافق شیخ را کردار با گفتار نیست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نیمه رفت از شب اکنون هیچکس بیدار نیست
فرصتی بهتر مرا زین نیمه از دیدار نیست
هوش مصنوعی: نیمه شب در حال سپری شدن است و هیچ کس بیدار نیست. این بهترین فرصتی است که من از این نیمه شب برای دیدار استفاده کنم.
گفت سیاحی که من دیدم همه روی زمین
گوشه امنی بجز در خانه خمار نیست
هوش مصنوعی: سیاحی می‌گوید که در سفرهای خود، همه جا را دیده، اما هیچ جا به اندازه خانه خمار، که مکانی آرام و امن نیست.
گردیاری هست ویران است غیر از کوی یار
ورنه در دار جهان دیدم یکی دیار نیست
هوش مصنوعی: مکانی جز کوی یار یاران در دنیا وجود ندارد که ویران باشد، زیرا در این جهان جز آن مکان، دیار دیگری نمی‌بینم.
حائل و دیوار بسیار است اندر شهر تن
لیک در شهر دل و جان حائل و دیوار نیست
هوش مصنوعی: در شهر بدن و بدن‌مان، موانع و دیوارهای زیادی وجود دارد، اما در شهر دل و روح، هیچ مانع و دیواری وجود ندارد.
در فنای خویشتن کسرا نمی باید دلیل
خانه را اندر خرابی حاجت معمار نیست
هوش مصنوعی: اگر انسان در خودشناسی و فانی شدن در دستاوردهای معنوی قرار بگیرد، دیگر به دلایل ظاهری و نشانه‌های دنیوی نیازی ندارد و نیاز به آنکه سازنده‌ای ناظر به ویرانی‌های وجود او باشد، احساس نمی‌کند.
دل بدر بردن ز دست دوست بس مشکل بود
لیک جان دادن بپای او بسی دشوار نیست
هوش مصنوعی: رهایی از دست دوست کار سختی است، اما جان دادن به خاطر او کار خیلی دشواری نیست.
دیدم اندر دیر و مسجد صحبت شیخ و کشیش
جز متاع خود فروشی بر سر بازار نیست
هوش مصنوعی: در دلم یک احساس مشترک میان دین و دنیا وجود دارد، اما وقتی به معابد و کلیساها می‌روم، می‌بینم که بیشتر از هر چیز دیگر، انسان‌ها فقط برای منافع و کالاهای خود آمده‌اند و هیچ‌چیز جز سودمداری در آنجا وجود ندارد.
پیر میخوران همه رفتار و گفتارش یکی است
گر موافق شیخ را کردار با گفتار نیست
هوش مصنوعی: پیران می‌نوشند و همه رفتار و سخنانشان یکی است، اما اگر کردار شیخ با گفتارش همخوانی نداشته باشد، نشان‌دهنده مشکل است.