شمارهٔ ۲۹
من خرابم شش جهت آباد باشد یا خراب
آرد گشتم من بگردد یا نگردد آسیاب
خواهم ایچشم جهان بین از تو یک دریا سرشک
تا بشویم هر چه خواندم از همه علم و کتاب
بوالعجب خوابی که میدانم بخوابستم ولی
ره به بیداری نیارم بردن از این طرفه خواب
چون نپردازم حساب خویشتن با خویشتن
من که می بینم بچشم خویشتن یوم الحساب
داوری دارم بسی با خویش ای داود وقت
داوری کن چون ترا داده است حق فصل الخطاب
خویش را از خویش بشکن تا شوی ای قطره بحر
از تهی مغزی چرائی باد در سر چون حباب
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
من خرابم شش جهت آباد باشد یا خراب
آرد گشتم من بگردد یا نگردد آسیاب
هوش مصنوعی: من در وضعیتی بد قرار دارم، فرقی نمیکند که دنیا در حال پیشرفت باشد یا در حال نابودی، من همچنان به دگرگونیها و چرخشها ادامه میدهم.
خواهم ایچشم جهان بین از تو یک دریا سرشک
تا بشویم هر چه خواندم از همه علم و کتاب
هوش مصنوعی: من از تو میخواهم که چشمان بینای تو به من اجازه دهد تا دریایی از اشک بریزم، تا بر اثر این اشک، هر آنچه را که از علم و کتب خواندهام، فراموش کنم و پاک شوم.
بوالعجب خوابی که میدانم بخوابستم ولی
ره به بیداری نیارم بردن از این طرفه خواب
هوش مصنوعی: عجب خوابی است که میدانم خوابیدهام، اما نمیتوانم از آن بیرون بیایم و بیدار شوم. این خواب چه عجیب است!
چون نپردازم حساب خویشتن با خویشتن
من که می بینم بچشم خویشتن یوم الحساب
هوش مصنوعی: زمانی که به حساب کارهای خودم با خودم نمیپردازم، میبینم که روز حسابرسی را با چشمان خودم تجربه میکنم.
داوری دارم بسی با خویش ای داود وقت
داوری کن چون ترا داده است حق فصل الخطاب
هوش مصنوعی: من با خودم قضاوتهای زیادی دارم، ای داود، حالا زمان قضاوت است، چون حق قضاوت به تو داده شده است.
خویش را از خویش بشکن تا شوی ای قطره بحر
از تهی مغزی چرائی باد در سر چون حباب
هوش مصنوعی: برای رهایی از محدودیتها و دستیابی به حقیقت، باید از خودخواهی و محدودیتهای درونیات عبور کنی. مانند قطرهای که میتواند به درون دریا بپیوندد، برای این کار باید مسائل بیاهمیت را کنار بگذاری و خود را خالی کنی تا به عمق وجودت پی ببری. در غیر این صورت، مانند حبابی هستی که با وزش باد میشکند و به سرنوشتش دچار میشود.

میرزا حبیب خراسانی