گنجور

شمارهٔ ۱۲۴

پسته گر چون لعل جانبخش تو خندانی کند
کی تواند چون لب لعلت سخندانی کند
کار دل آمد بجان از درد و رنجوری و لیک
گر طبیب ما تو باشی درد درمانی کند
بر جراحتهای ناسور دل یاران توان
زد نمکها، گر زنخدانش نمکدانی کند
زهر غم شهد است اگر دلدار دلداری دهد
کار جان سهل است اگر جانانه جانانی کند
نرگس مستانه اش از یک نگاه آشنا
با لب خاموش من صد راز پنهانی کند
غمزه شوخ تو با دلدادگان از قهر و لطف
روز و شب پیدا و پنهان آنچه میدانی کند
اینچنین مستی که در چشم بت دلجوی ماست
خمر روحانی کند نی راح ریحانی کند
ما گدایانرا بود چشم طمع از خوان لطف
لعل دلجوی تو هر روزی که مهمانی کند
بخش درویشان فرستد خسرو از احسان
مجلس عشرت چه در خرگاه سلطانی کند
قسمت موران چرا از دعوت یاران نداد
آنکه با لعل لبش دیوی سلیمانی کند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پسته گر چون لعل جانبخش تو خندانی کند
کی تواند چون لب لعلت سخندانی کند
هوش مصنوعی: اگر پسته‌ای چون لعل زیبای تو لبخند بزند، هیچ‌کس نمی‌تواند مانند لب‌های لعل تو سخن بگوید.
کار دل آمد بجان از درد و رنجوری و لیک
گر طبیب ما تو باشی درد درمانی کند
هوش مصنوعی: دل به شدت از درد و رنج رنج می‌برد و اگر تو پزشک ما باشی، می‌توانی دردمان را درمان کنی.
بر جراحتهای ناسور دل یاران توان
زد نمکها، گر زنخدانش نمکدانی کند
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد بر زخم‌های دل دوستانش نمک بپاشد، باید خود او هم زیبا و دلنشین باشد.
زهر غم شهد است اگر دلدار دلداری دهد
کار جان سهل است اگر جانانه جانانی کند
هوش مصنوعی: غم و اندوه اگر با محبت و دل‌جویی همراه شود، می‌تواند به شیرینی تبدیل شود. جان آدمی به راحتی می‌تواند بر مشکلات فائق آید اگر محبوب و محبوبه‌ای در کنار او باشد و از او حمایت کند.
نرگس مستانه اش از یک نگاه آشنا
با لب خاموش من صد راز پنهانی کند
هوش مصنوعی: نرگس با نگاهی آشنا از من که لب‌هایم خاموش‌اند، صد راز پنهانی را فاش می‌کند.
غمزه شوخ تو با دلدادگان از قهر و لطف
روز و شب پیدا و پنهان آنچه میدانی کند
هوش مصنوعی: چشمان شیطنت‌آمیز تو با عاشقان به گونه‌ای بازی می‌کند که هم در زمان قهر و هم در زمان محبت، حس و حال ویژه‌ای را برای آن‌ها ایجاد می‌کند و هر آنچه را که تو می‌دانی، در دل آن‌ها بکار می‌برد.
اینچنین مستی که در چشم بت دلجوی ماست
خمر روحانی کند نی راح ریحانی کند
هوش مصنوعی: اینطور مستی که در نگاه معشوق مهربان ما وجود دارد، روح نی را به وجد می‌آورد و آن را خوشبو و سرشار از زندگی می‌کند.
ما گدایانرا بود چشم طمع از خوان لطف
لعل دلجوی تو هر روزی که مهمانی کند
هوش مصنوعی: ما گدایان، همیشه به امید و آرزوی لطف و محبت تو هستیم، و هر روز که تو به ما مهربانی می‌کنی، دل‌مان از شوق و طمع پر می‌شود.
بخش درویشان فرستد خسرو از احسان
مجلس عشرت چه در خرگاه سلطانی کند
هوش مصنوعی: خسرو با احسان و بزرگواری خود، به درویشان کمک می‌کند و به آن‌ها توجه می‌کند، زیرا در یک مجلس شادمانی نمی‌توان فقط به لذتی که در کاخ سلطنتی وجود دارد پرداخت.
قسمت موران چرا از دعوت یاران نداد
آنکه با لعل لبش دیوی سلیمانی کند
هوش مصنوعی: چرا قسمت مورچگان این بوده است که نتوانند از دوستان خود دعوت کنند، در حالی که کسی با لبانی همچون لعل می‌تواند دیو سلیمان را به تسخیر خود درآورد؟