گنجور

شمارهٔ ۱۲۱

کارم از عشق بسی مشکل و دشوار بود
که یکی ترک ستمگار مرا یار بود
یار من سخت ستمگار بود وین نیکوست
در ره عشق که معشوق ستمگار بود
از دل زار من آن ترک چه میجوید باز
که همه روز و شب اندر پی آزار بود
پس از اینم بسوی ساقی و خمار چه کار
چون مرا نرگس او ساقی و خمار بود
قصه عشق تو کز خلق نهان می کردیم
آشکارا پس از این بر سر بازار بود
چند گوئی که مبین در رخ خوبان ایشیخ
چشم اگر هست مرا از پی دیدار بود
پند آرد بمن آن شیخ که در مذهب من
نقش بیهوده ای از پرده پندار بود
مست خسبد همه شب در بر یاران تا صبح
چون کند عربده با ماش سر و کار بود
قرعه عشق بنام من بیدل زده اند
دولت وصل بکام دل اغیار بود
طره اش نافه مشک است و بدست دگران
باد اگر نافه چنو در همه تاتار بود
دهنش پسته خندان و بکام دگران
باد اگر پسته چنو در همه بازار بود

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کارم از عشق بسی مشکل و دشوار بود
که یکی ترک ستمگار مرا یار بود
هوش مصنوعی: عشق من بسیار پرچالش و سخت بود، چون یکی از ظالم‌ها یار من بود.
یار من سخت ستمگار بود وین نیکوست
در ره عشق که معشوق ستمگار بود
هوش مصنوعی: دوست من بسیار ظالم و ستمگر بود و این در راه عشق خوب است، زیرا معشوق نیز خود ستمگر بود.
از دل زار من آن ترک چه میجوید باز
که همه روز و شب اندر پی آزار بود
هوش مصنوعی: آن معشوقی که دل من را می‌سوزاند، چرا دوباره به سراغ من می‌آید؟ در حالی که او همیشه در پی آزار و اذیت من است.
پس از اینم بسوی ساقی و خمار چه کار
چون مرا نرگس او ساقی و خمار بود
هوش مصنوعی: پس از این، نیازی به رفتن به سمت ساقی و نوشیدن ندارم، چرا که خود او مانند نرگس، چشمانش مرا مست کرده است.
قصه عشق تو کز خلق نهان می کردیم
آشکارا پس از این بر سر بازار بود
هوش مصنوعی: داستان عشق تو را که از چشم مردم پنهان می‌کردیم، حالا به‌صورت علنی و آشکار در میان مردم خواهیم گفت.
چند گوئی که مبین در رخ خوبان ایشیخ
چشم اگر هست مرا از پی دیدار بود
هوش مصنوعی: چقدر می‌گویی که در چهره زیبای آنان نمی‌توان نگریست، اما اگر چشمی بر من باشد، من تنها در انتظار دیدارشان هستم.
پند آرد بمن آن شیخ که در مذهب من
نقش بیهوده ای از پرده پندار بود
هوش مصنوعی: آن عارفی که در عقیده من صحبت می‌کند، به من اندرز می‌دهد که تصویر غیر واقعی و بی‌اساسی از دنیای خیال است.
مست خسبد همه شب در بر یاران تا صبح
چون کند عربده با ماش سر و کار بود
هوش مصنوعی: مست در کنار دوستانش تمام شب خوابیده، و تا صبح وقتی به هوش می‌آید، به خاطر مشغولیت با کار و تلاش، سر و صدا راه می‌اندازد.
قرعه عشق بنام من بیدل زده اند
دولت وصل بکام دل اغیار بود
هوش مصنوعی: در قرعه‌کشی عشق، نام من بیدل را انتخاب کرده‌اند و سعادت و خوشبختی در وصل به معشوق، به دل‌های دیگران تعلق دارد.
طره اش نافه مشک است و بدست دگران
باد اگر نافه چنو در همه تاتار بود
هوش مصنوعی: موهای او مانند نافه‌های خوشبو است و اگر چنین نافه‌ای در دست دیگران باشد، به راحتی می‌تواند به همه جا امتداد یابد.
دهنش پسته خندان و بکام دگران
باد اگر پسته چنو در همه بازار بود
هوش مصنوعی: در اینجا به زیبایی و خوشمزگی پسته اشاره شده است، و این که اگر همه پسته‌ها اینقدر خوشمزه و با کیفیت بودند، ممکن بود نظرهای دیگران را نیز در مورد آن تغییر دهد. وجود دهن شاد و خوشحال نشانگر لذت و رضایت از این میوه است و نیکوئی ممکن است در همه جا دیده شود.