شماره ۳۰ - ترکیب بند
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
حاشیه ها
درباره دلیل سرودن این شعر، از فردی مطلع (به نقل شفاهی و سینه به سینه از دوره شاعر)، شنیده ام که فردی معاصر میرزا حبیب الله بوده، که ظاهرا او هم در عرفان دستی داشته، شعری می سراید، که در آن ترکیب بند «من خدا من خدا من خدایم» داشته! و شعر فوق، که در آن «من گدا من گدا من گدایم» یا «من فنا من فنا من فنایم» آمده، در پاسخ به آن است. اما اسم شاعر را نمی دانم و فراموش کردم (تنها یک احتمال ضعیف در ذهن دارم که ادیب نیشابوری اول بوده اما مطمئن نیستم) و از شعر آن شخص هم فقط همین عبارت را شنیده ام. بنابر این از مخاطبان فرهیخته حاشیه نویس گنجور، درخواست دارم، اگر کسی مطلب و نکته ای می داند، لطفا اطلاع و توضیح دهد. شاید استاد شفیعی کدکنی و یا مهدی محقق و یا شاگردان زنده ادیب نیشابوری دوم بدانند، اما من به هیچیک دسترسی ندارم.
من حدود بیش از 50 سال پیش، نسخه ای دست نویس از این شعر را در یاد داشت های شخصی فردی دیدم که زمان نگارش آن بیش از 80 سال پیش بود، ومن رونویسی کردم. آن نسخه با متن فوق تفاوتهایی داشت، مثلا در مصرع سوم به جای «دست»، کلمه «دشت» نوشته شده بود، یعنی به جای «سفتهٔ دست کرب و بلایم»، نوشته شده بود: «سفتهٔ دشت کرب و بلایم»، و بر اساس حافظه، بخاطر دارم که تفاوتهای دیگری نیز داشت، اما چون مطمئن نیستم، ذکر نمی کنم. و اگر نسخه رونوشت از آن را پیدا کردم، مقایسه کامل می کنم و تفاوت ها را می نویسم.
با جستجو در اینترنت در بحث درس خارج اصول استاد سیدمحمدجواد شبیریزنجانی در موضوع مراد جدّی متکلم اشاره به شعر و شاعری داشته و آمده است:
...خدا رحمت کند مرحوم ادیب نیشابوری را؛ ایشان شعری دارد که میگوید «من خدا، من خدا، من خدایم» و شروع به تعریف و تمجید از خود میکند؛ سپس در موضعی از شعر خود میگوید:
«این همه بیهده ژاژخواهی نیست جز بهر طبع آزمایی»
«ورنه اندر شعار گدایی من همان باستانی گدایم»...
ادیب میگوید این همه خدایم خدایم که گفتم در فضای شاعرانه و تخیّل است و جز طبع آزمایی هدفی ندارم. مرحوم میرزا حبیب خراسانی با ادیب نیشابوری _که ادیب اول است و نامش میرزا عبدالجواد است_ رفاقت داشتند؛ میرزا حبیب از ژاژخواهی ادیب نیشابوری خوشش نمیآید و شعری بسیار زیبا را در جواب او سروده است که در آن به جای «من خدا، من خدا، من خدایم» گفته «من گدا، من گدا، من گدایم»؛ «از گدا جز گدایی نیاید» یعنی از گدا، خدایی بر نمیآید؛ میگویند ادیب نیشابوری از این جواب میرزا حبیب ناراحت شده بوده که خودت فضای شاعرانه را میشناسی پس چرا ما را ضایع کردی. میرزا حبیب میخواهد بگوید حتی در فضای شاعرانه هم اشخاص نباید ادعای خدایی کنند. این خودش یک نوع تخیّل در فضای شاعرانه است یعنی کأن در فضای شاعرانه هم نباید چنین حرفهایی مطرح شود.
مطلب دیگری که با جستجو در اینترنت یافتم، سخنرانی دکتر سید محمود یوسف ثانی عضو هیأت علمی مؤسسه پژهشی حکمت و فلسفه ایران در همایش بزرگداشت استاد مهدی حائری یزدی فیلسوف معاصر است که در بخشی از آن بیان می کند: «...ایشان [استاد مهدی حائری] شأن مترفعی داشتند. ببینید که ایشان در آخر یکی از مکاتباتی که با مرحوم آقای طباطبایی دارند چه خضوعی نسبت به ایشان میکنند و میگویند ما باید از محضر افادت اثر ایشان پوزش بطلبیم و به این شعر مرحوم ادیب نیشابوری استشهاد کنیم:
این همه بیهده ژاژخواهی
نیست جز بهر طبع آزمایی
ورنـه انـدر شعار گدایی
من همان باستانی گدایم
به نظرم این شعر تاریخچه ای دارد که شاید بد نباشد آن را خدمتتان عرض کنم. چرا که احساس میکنم آقای حائری به این
تاریخچه هم توجه داشتند. این شعر بخشی از مسمط میرزا عبدالجواد ادیب نیشابوری، ادیب اول، است. آغاز آن این است:
من که پابست دام و بلایم
دست فرسوده رنج و عنایم
پـــادشـــاه زمــیــن فنایم
خــســرو آســمــان بقایم
من همان شاهبازم که نبود
جز بر اوج حقیقت مجازم
گرچه در چشم خودبین زاهد
چون حقیقت بسی بی بهایم
این شروع آن شعر است و تا آنجا ادامه مییابد که ادیب ترفعی میگیرد و از خودش تعریف میکند:
لیس فی طیلسانی سوی هو
فاخته وار چندی به کوکو
یاوه هر سو مپوی ای خداجو
من خدا، من خدا، من خدایم
ظاهراً این شعر به گوش حاج میرزا حبیب خراسانی میرسد و او انگار میخواهد ادیب را ادب کند و بگوید که تو با حضرت باری تعالی خوب صحبت نکردی. به همین دلیل، یک ترکیببند می سراید که در بخشی از آن به این شعر ادیب اشاره دارد:
نیست جز فقر در طیلسانم
نیست جز عجز طی لسانم
و در ادامه به این بند میرسد:
بنده را پادشاهی نیاید
از عدم کبریایی نیاید
بندگی را خدایی نیاید
از گدا جز گدایی نیاید
من گدا، من گدا، من گدایم
این شعر به گوش ادیب میرسد و ادیب تتمه ای که آقای حائری نقل کرده است را می سراید:
این همه بیهده ژاژخواهی
نیست جز بهر طبع آزمایی
ور نه اندر شعار گدایی
من همان باستانی گدایم
به نظرم، هم شعر و هم سابقه و الحقه
شعر، مورد نظر آقای حائری بوده...»
در وبلاگ پدر بزرگ آمده است: «...دیوان اشعار حاج میرزا حبیب خراسانی، حاصل تجربه شخصی او در سلوک عرفانی و سیر روحانی است. یکی از بهترین اشعار او، ترکیب بندی است که در جواب ادیب نیشابوری ساخته است. ادیب گفته است:
لیس فی طیلسانی سوی هو فاخته وار، چندی به «کوکو»
یاوه هر سو مپو! ای خدا جو! من خدا، من خدا،من خدایم
و حاج میرزا حبیب خراسانی، در مقام اعتراض، گفته است:
نیست جز فقر، در طیلسانم نیست جز عجز، طیّ لسانم
سفله تر از همه ناکسانم راست گویم: خسی از خسانم
برده زین سو، بدان سو، هوایم
بنده را پادشایی نیاید از عدم کبریایی نیاید
بندهای را خدایی نیاید از گدا، جز گدایی نیاید
من گدا، من گدا، من گدایم (دیوان حبیب، صص 52 ـ 53 )»
آدرس وبلاگ: پیوند به وبگاه بیرونی
در مقاله «بررسی سبک شناسی اشعار ادیب نیشابوری» آمده است: «بیشترین اصطلاحات عرفانی در غزلی است که ادیب آنرا «غزل الهی» مینامید با این مطلع:
من که پا بست دام بلایم، دست فرسود رنج و عنایم پادشاه زمین فنایم، خسرو آسمان بقایم
و شطح معروف وی در همین غزل است: لیس فی طیلسانی سوا هو، ....من خدا، من خدا، من خدایم»
آدرس مقاله: پیوند به وبگاه بیرونی