گنجور

شماره ۲۶ - مناجات نامه

الهی به مستان جام شهود
به عقل‌آفرینان بزم وجود
به ساغرکشان شراب ازل
به میخوارگان می لم یزل
به آنانکه بی‌باده مست آمدند
ننوشیده می می‌پرست آمدند
به سوز دل سوزناکان عشق
به آلودگی‌های پاکان عشق
به حسنی که شد از ازل آشکار
به عشقی که شد حسن را پرده‌دار
که از خویشتن سوی خویشم بخوان
عجب دور ماندم به پیشم بخوان
دلم مجمر آتش طور کن
گلم ساغر آب انگور کن
خُمِ می دگرباره سرجوش زد
صلایی به رند قدح‌نوش زد
صراحی بنوشید چندان شراب
که افتاد و قی کرد مست و خراب
کف می مه و درد او هاله شد
قدح را لب از باده تبخاله شد
جهان نرد دان تخته او سپهر
بود کعبتین وی این ماه و مهر
که هر روز چون بازی تخته نرد
به کام یکی گردد این کرد کرد
بیا تا به میناش سنگ افکنیم
خمش را به مینای می بشکنیم
دل و دیده بر دور ساغر نهیم
ز دوران این چرخ دون وارهیم
چه سر پنجه خصم برتافتی
به مردی به دشمن ظفر یافتی
پس آنگه به کام دل دوستان
بزن جام در ساحت بوستان
چو خوردی یکی جرعه بر خاک ریز
دگر جرعه بر خم افلاک ریز
که چون خاک را باشد از می نصیب
نشاید که بی‌بهره ماند حبیب

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

الهی به مستان جام شهود
به عقل‌آفرینان بزم وجود
هوش مصنوعی: خدایا، به مست‌های جاودانگی و درک حقیقت، به رهبران و اندیشمندان بزم زندگی و وجود بپیوند.
به ساغرکشان شراب ازل
به میخوارگان می لم یزل
هوش مصنوعی: شراب ازلی به دست ساغرکشان ریخته می‌شود و دایماً در دست می‌خوارگان مورد نوشیدن قرار می‌گیرد.
به آنانکه بی‌باده مست آمدند
ننوشیده می می‌پرست آمدند
هوش مصنوعی: افرادی که بدون نوشیدن شراب مست و شاداب شده‌اند، به عشق می و شوق آن به اینجا آمده‌اند.
به سوز دل سوزناکان عشق
به آلودگی‌های پاکان عشق
هوش مصنوعی: عشقی که به دل‌های داغ‌دار آسیب می‌زند، نمی‌تواند به خوبی‌های کسانی که در عشق پاکند، آسیب برساند.
به حسنی که شد از ازل آشکار
به عشقی که شد حسن را پرده‌دار
هوش مصنوعی: از زمانی که خالق هستی را آفرید، زیبایی خاصی نمایان شد و به واسطه عشق، آن زیبایی پنهان شد.
که از خویشتن سوی خویشم بخوان
عجب دور ماندم به پیشم بخوان
هوش مصنوعی: از خودم فاصله گرفته‌ام و حالا به خودم برمی‌گردم. جالب اینجاست که چقدر دور شده‌ام از خودم، و حالا می‌خواهم دوباره به خودم توجه کنم.
دلم مجمر آتش طور کن
گلم ساغر آب انگور کن
هوش مصنوعی: عشق و احساسات درونم مانند آتش زبانه می‌کشد و دوست دارم زندگی‌ام را با لذت و شادابی پر کنم، مثل ساغری پر از شراب که شادی و نشاط به ارمغان می‌آورد.
خُمِ می دگرباره سرجوش زد
صلایی به رند قدح‌نوش زد
هوش مصنوعی: جامی دیگر از شراب پر شده و صدای خوشی به گوش می‌رسد، رندی که شراب می‌نوشد، از آن لذت می‌برد.
صراحی بنوشید چندان شراب
که افتاد و قی کرد مست و خراب
هوش مصنوعی: شراب را آنقدر بنوشید که به حالت مستی و نشئگی بیفتید و به هم بریزید.
کف می مه و درد او هاله شد
قدح را لب از باده تبخاله شد
هوش مصنوعی: کف روی می مانند گرد و غبار است و درد او مانند هاله‌ای دور تا دور جام، لب‌ جام از باده به حالت تب و بیماری درآمده است.
جهان نرد دان تخته او سپهر
بود کعبتین وی این ماه و مهر
هوش مصنوعی: دنیا مانند یک بازی نرد است که تخته آن، آسمان است و ستاره‌ها یعنی ماه و خورشید، در واقع دو کعبه و محور این بازی به شمار می‌روند.
که هر روز چون بازی تخته نرد
به کام یکی گردد این کرد کرد
هوش مصنوعی: هر روز مثل بازی تخته نرد، یک نفر برنده می‌شود و دیگری بازنده. این وضعیت همیشه ادامه دارد.
بیا تا به میناش سنگ افکنیم
خمش را به مینای می بشکنیم
هوش مصنوعی: بیایید تا در مینا سنگ بیندازیم و خمیدگی آن را با می شراب بشکنیم.
دل و دیده بر دور ساغر نهیم
ز دوران این چرخ دون وارهیم
هوش مصنوعی: دل و چشمان خود را به دور ساغر می‌سپاریم و از زندگی و مشکلات این دنیا دست می‌کشیم.
چه سر پنجه خصم برتافتی
به مردی به دشمن ظفر یافتی
هوش مصنوعی: با شجاعت و قدرت خود توانستی دشمن را تحمل کنی و بر او پیروز شوی.
پس آنگه به کام دل دوستان
بزن جام در ساحت بوستان
هوش مصنوعی: سپس به کام و خوشی دوستان، در دل باغ نوشیدنی را سر بکش.
چو خوردی یکی جرعه بر خاک ریز
دگر جرعه بر خم افلاک ریز
هوش مصنوعی: وقتی که یک نوشیدنی می‌نوشی، یکی از آن را بر زمین بریز و دیگری را به سمتی بلندتر بریز.
که چون خاک را باشد از می نصیب
نشاید که بی‌بهره ماند حبیب
هوش مصنوعی: چون خاک (زندگی) نصیبی از شراب (عشق) دارد، نمی‌تواند بی‌سهم و بهره از محبوب (دلبستگی) بماند.

حاشیه ها

1402/10/13 19:01
سید ادیب

خیلی عالی بود