شمارهٔ ۳۶ - همه شب
شب همه شب با تو میگوییم راز
تو به غفلت پایها کرده دراز
ای ز ما کرده فراموش گوییا
سوی ما هرگز نخواهی گشت باز
خیز و ترک خواب کن تا نیمهشب
ما و تو با یکدگر گوییم راز
بینیازم از تو و طاعات تو
با نماز و روزهات چندین مناز
تو نیاز آور برای من که نیست
طاعت شایستهٔ تو جز نیاز
محیی گر کاری نکردی غم مخور
من تو را هم کارم و هم کارساز
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شب همه شب با تو میگوییم راز
تو به غفلت پایها کرده دراز
هوش مصنوعی: هر شب با تو گفتوگو میکنیم و رازی را در میان میگذاریم، در حالی که غفلتاً پایهایمان دراز شده است.
ای ز ما کرده فراموش گوییا
سوی ما هرگز نخواهی گشت باز
هوش مصنوعی: تو که ما را فراموش کردهای، به نظر میرسد هرگز به سمت ما باز نخواهی گشت.
خیز و ترک خواب کن تا نیمهشب
ما و تو با یکدگر گوییم راز
هوش مصنوعی: بیدار شو و از خواب نزن، تا نیمهشب ما فرصتی داشته باشیم که با هم راز و رمزهایی را در میان بگذاریم.
بینیازم از تو و طاعات تو
با نماز و روزهات چندین مناز
هوش مصنوعی: من از تو و عبادتهایت بینیازم، حتی با وجود نماز و روزههای زیادت، بحث و جدلهای زیادی کردهام.
تو نیاز آور برای من که نیست
طاعت شایستهٔ تو جز نیاز
هوش مصنوعی: تو برای من به قدری مهم هستی که هیچ عملی که شایستهی تو باشد، ندارم جز این نیاز.
محیی گر کاری نکردی غم مخور
من تو را هم کارم و هم کارساز
هوش مصنوعی: اگر تو کاری نکردهای، دلشاد نباش؛ من هم در کار تو هستم و هم راهی برای بهبود وضعیت دارم.