شمارهٔ ۵
جام زرین فلک سیم پرا کند به صبح
جام زرکش به صبوحی زکف سیمبران
می خور از کاسه به حدی که اگر خاک شوی
مست گردند ز بوی گل تو کوزهگران
شعلهٔ آتش می را چو مغان سجده گزار
باشد، آهی بود از سینه ی پرخون جگران
قدح می همه بر کف نه و،بردیده بنه
تو چه دانی مگر از جور جهان گذران؟
خاک در چشم کش از عبرت ازیراک دراو
ریزریز است چو سرمه، تن صاحب بصران
شکرین است نبات زمی از بس که مزید
لب شیرین سخنان ودهن لب شکران
هنر اکنون همه از خاک طلب باید کرد
زانکه اندر دل خاک اند همه پرهنران
از گرانجانی خود همچو قدح سرسبکم
بر کفم نه سبک ای ساقی ازان رطل گران
دور این گنبد گردان، چو میم کرد خراب
شب شده روز من از صحبت این بدگهران
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جام زرین فلک سیم پرا کند به صبح
جام زرکش به صبوحی زکف سیمبران
هوش مصنوعی: در آغاز صبح، آسمان، جامی از طلا به تصویر میکشد و در کنار آن، جامی نقرهای با چشمهای از شراب به دست گرانبها میآید.
می خور از کاسه به حدی که اگر خاک شوی
مست گردند ز بوی گل تو کوزهگران
هوش مصنوعی: از زهرهات بنوش تا آنجا که اگر روزی به خاک بیفتی، گلابی که از تو به مشام دیگران میرسد، گلابفروشان را هم مست کند.
شعلهٔ آتش می را چو مغان سجده گزار
باشد، آهی بود از سینه ی پرخون جگران
هوش مصنوعی: آتش شراب مانند سجدهٔ مغها برای میباشد، که در حقیقت، نالهای است از دلهای پر درد و رنج.
قدح می همه بر کف نه و،بردیده بنه
تو چه دانی مگر از جور جهان گذران؟
هوش مصنوعی: جام می را در دست بگیر و نگاهت را از دنیا بردار، تو چه میدانی از ظلم و نابرابری که در این جهان قائم است؟
خاک در چشم کش از عبرت ازیراک دراو
ریزریز است چو سرمه، تن صاحب بصران
هوش مصنوعی: خاکی که در چشم انسانها میریزد، یادآور عبرتی است که از زمین (یا وجود) میتوان گرفت. این خاک به طور ریزریز شبیه سرمه است و بر چشم کسانی که بینا هستند تأثیر میگذارد.
شکرین است نبات زمی از بس که مزید
لب شیرین سخنان ودهن لب شکران
هوش مصنوعی: گیاهان روی زمین به دلیل شیرینی میوهها و سخنان دلنشین و لبهای شیرین، بسیار دلپذیر و خوشایند به نظر میرسند.
هنر اکنون همه از خاک طلب باید کرد
زانکه اندر دل خاک اند همه پرهنران
هوش مصنوعی: برای دستیابی به هنر و خلاقیت، باید به خاک و ریشهها رجوع کرد، زیرا در دل خاک، تمامی هنرمندان و خالقان بزرگ نهفتهاند.
از گرانجانی خود همچو قدح سرسبکم
بر کفم نه سبک ای ساقی ازان رطل گران
هوش مصنوعی: از سختی و مشکلات خود مانند لیوانی سبز بر روی دستم نگذار که سبک باشد، ای ساقی، از آن بار سنگین.
دور این گنبد گردان، چو میم کرد خراب
شب شده روز من از صحبت این بدگهران
هوش مصنوعی: دور این گنبد آسمانی، وقتی که خراب شد، شب من با حضور این افراد نیکو و بدگهر به روز تبدیل شده است.