گنجور

شمارهٔ ۱

نزدیک شد که زلزله ی صدمت فنا
اجزای کوه را کند از یکدگر جدا
رسمی درین حدود مجوی از بقا که هست
قصر بقا ازان سوی دروازه ی فنا
تریاک معرفت مطلب تا جدا نه ای
زین پنج افعی تن و آن چار اژدها
تا آدم ترا به سوی گندم است میل
نیزت خلاص نبود ازین کهنه آسیا
بر عرش کی شوی؟زبرای دوام عمر
تا از پی حیات مدد خواهی از هوا
زین بوته ی پراز خبث و غش گریز ازانک
خوش نیست در بلای سرب مانده کیمیا
حاصل ترا زنیل فلک، روی زردی است
خس در کنار داری ازین رو چو کهربا
هم پای دل مبند در این تنگ در، قفس
هم دست جان بشوی ازین آبگون وطا
کی پا فشرده اند عزیزان درین مقام
کی دست کرده اند بزرگان در این ابا
نقش جهان چه می نگری پاکباز شو
زیرا که مهره دزد حریفی است بس دغا
با مردم اختلاط مکن از برای آنک
در آب کم مخالطت، افزون بود صفا
وانگه برون خرام زمانی از آنکه آب
لؤلؤ کجا شود چه بود بروی اسم ما
بیگانه شو زخویش ازیرا که جز بدو
این بحر بی کران نتوان کرد آشنا
بی ما و بی شما همه آفاق امن بود
پرشر و شور و فتنه شد از ما و از شما
پیش از اجل اگر بمری، مرگ، راحت است
ور مرگ، زنده یابدت، آنگه بود عنا
تا تو، توی و، من منم، ای بس که در جهان
باشیم من زتو، تو زمن، در عذابها
مستی خوشی است، از آنکه من، از من جدا کند
ورنه خرد به بی خردی کی دهد رضا؟

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نزدیک شد که زلزله ی صدمت فنا
اجزای کوه را کند از یکدگر جدا
هوش مصنوعی: به زودی زلزله‌ی نیروی ضربه‌ات باعث می‌شود که اجزای کوه از هم جدا شوند.
رسمی درین حدود مجوی از بقا که هست
قصر بقا ازان سوی دروازه ی فنا
هوش مصنوعی: در این دنیا تلاشی برای جستجوی جاودانگی نکن، زیرا قصر بقا در آن طرف دروازه‌ی فنا وجود دارد.
تریاک معرفت مطلب تا جدا نه ای
زین پنج افعی تن و آن چار اژدها
هوش مصنوعی: خود را از آگاهی و معرفت جدا نکن، چون در این دنیا با پنج خطر بزرگ و چهار تهدید جدی روبرو هستی.
تا آدم ترا به سوی گندم است میل
نیزت خلاص نبود ازین کهنه آسیا
هوش مصنوعی: تا زمانی که انسان به دنبال گندم است، تمایلش به آزادی از این آسیاب قدیمی همیشه وجود دارد.
بر عرش کی شوی؟زبرای دوام عمر
تا از پی حیات مدد خواهی از هوا
هوش مصنوعی: آیا می‌توانی به بالاترین مقام و منزلت برسی؟ برای اینکه عمرت طولانی شود، باید از طبیعت و زندگی کمک بگیری.
زین بوته ی پراز خبث و غش گریز ازانک
خوش نیست در بلای سرب مانده کیمیا
هوش مصنوعی: از این بوته پر از ناپاکی و فریب دوری کن، زیرا در بلای سر که کیمیا (طلا) در آن مانده است، هیچ چیز خوب نیست.
حاصل ترا زنیل فلک، روی زردی است
خس در کنار داری ازین رو چو کهربا
هوش مصنوعی: حاصل زندگی تو، مانند رنگ زرد خس است که در کنار تو وجود دارد و به همین دلیل شبیه کهرباست.
هم پای دل مبند در این تنگ در، قفس
هم دست جان بشوی ازین آبگون وطا
هوش مصنوعی: دل را در این تنگنای تنگ قید نزن، حتی در قفس هم بگذار جانت از این آب زلال بشوید.
کی پا فشرده اند عزیزان درین مقام
کی دست کرده اند بزرگان در این ابا
هوش مصنوعی: در این جایگاه، عزیزان با اراده و جدیت قدم گذاشته‌اند و بزرگان نیز در این مسأله دست از تلاش برنداشته‌اند.
نقش جهان چه می نگری پاکباز شو
زیرا که مهره دزد حریفی است بس دغا
هوش مصنوعی: به دقت به دنیا نگاه نکن، زیرا در آن کسی هست که به راحتی می‌تواند تو را فریب دهد. بهتر است به دور از دنیا و وسوسه‌های آن، با نیت پاک و صفا وارد شوی.
با مردم اختلاط مکن از برای آنک
در آب کم مخالطت، افزون بود صفا
هوش مصنوعی: با مردم زیاد درآمیزش نکن، چون در آب اگر کم باشد، ترکیب زیاد باعث کدر شدن آن می‌شود.
وانگه برون خرام زمانی از آنکه آب
لؤلؤ کجا شود چه بود بروی اسم ما
هوش مصنوعی: سپس زمانی از آنجا خارج می‌شوید که بدانید آب لؤلؤ کجا می‌رود و چه بر سر نام ما می‌آید.
بیگانه شو زخویش ازیرا که جز بدو
این بحر بی کران نتوان کرد آشنا
هوش مصنوعی: از خودت فاصله بگیر، زیرا تنها با او می‌توان در این دریاِ بی‌پایان آشنا شد.
بی ما و بی شما همه آفاق امن بود
پرشر و شور و فتنه شد از ما و از شما
هوش مصنوعی: بدون حضور ما و شما، همه جا آرام و بی‌دغدغه بود، اما با وجود ما و شما، دنیا پر از آشفتگی و شورش شده است.
پیش از اجل اگر بمری، مرگ، راحت است
ور مرگ، زنده یابدت، آنگه بود عنا
هوش مصنوعی: اگر پیش از رسیدن زمان مرگ بمیری، مرگ آسان و راحت است، اما اگر مرگ تو را بیدار کند و دوباره زنده شوی، در آن صورت دچاری سختی و دردسر خواهی شد.
تا تو، توی و، من منم، ای بس که در جهان
باشیم من زتو، تو زمن، در عذابها
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو هستی، من هم هستم. ما به قدری در این دنیا در کنار هم هستیم که من از تو و تو از من رنج می‌بری.
مستی خوشی است، از آنکه من، از من جدا کند
ورنه خرد به بی خردی کی دهد رضا؟
هوش مصنوعی: شادی و لذت واقعی در حالتی است که انسان از خود و دغدغه‌هایش جدا شود. در غیر این صورت، عقل و خرد چگونه می‌تواند به بی‌خود بودن رضایت دهد؟