گنجور

شمارهٔ ۲۹

سنگ در کارست تا دیوانه پیدا می‌شود
هرکجا شمعی‌ست صد پروانه پیدا می‌شود
نیست تاب جلوه آن سروقد، قدسی مرا
می‌روم از هوش چون مستانه پیدا می‌شود

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: امیرحسین موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سنگ در کارست تا دیوانه پیدا می‌شود
هرکجا شمعی‌ست صد پروانه پیدا می‌شود
هوش مصنوعی: هر جا که دیوانگی وجود دارد، سنگ و سختی هم به چشم می‌خورد. و هر کجا که نوری مانند شمع باشد، پروانه‌ها هم به سوی آن جذب می‌شوند.
نیست تاب جلوه آن سروقد، قدسی مرا
می‌روم از هوش چون مستانه پیدا می‌شود
هوش مصنوعی: تحمل زیبایی و جاذبه آن قامت زیبا برای من ممکن نیست، و به همین خاطر وقتی که به او نگاه می‌کنم، مثل کسانی که مست هستند از خود بی‌خود می‌شوم و همه چیز را فراموش می‌کنم.