شمارهٔ ۶۸
آسمان پوشیده نیلی جان من غمناک چیست
دیگری دارد مصیبت بر سر من خاک چیست
هر طرف هست آرزویی در دل صدپارهام
در میان لاله و گل اینقدر خاشاک چیست
بر شهید دیگری تیغآزمودن خوب نیست
عشق ما را بس بود بیمهری افلاک چیست
سنبل و گل پرده تا برداشتی دانستهاند
زلف عنبربو کدام و روی آتشناک چیست
گر نظر با غیر بودش چون دل من شاد شد؟
تیغ اگر بر دیگری زد سینه من چاک چیست
در حریم وصل خود منع دلم از غم مکن
غنچه میداند که در گلشن دل غمناک چیست
آنکه هرگز برنمیدارد قدم از دیدهام
حیرتی دارم که نقش پای او بر خاک چیست
دیده گریان خود تا دیدهام دانستهام
با همه آلوده دامانی نگاه پاک چیست
ای سراپا عشوه گاهی جلوهای در کار ما
بر سر گنجی نشسته اینقدر امساک چیست
دل به زلفش بستهای قدسی چه میخواهی دگر
صید بسملگشته را معراج جز فتراک چیست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: امیرحسین موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آسمان پوشیده نیلی جان من غمناک چیست
دیگری دارد مصیبت بر سر من خاک چیست
هوش مصنوعی: آسمان تاریک و آبی من، چرا اینقدر غمگین است؟ آیا غیر از درد و مصیبت، چیز دیگری بر سر من میآید؟
هر طرف هست آرزویی در دل صدپارهام
در میان لاله و گل اینقدر خاشاک چیست
هوش مصنوعی: در هر سو آرزوهایی در دل پر از درد و غمم وجود دارد. با وجود زیباییهای لاله و گل، چرا این همه ناچیزی و چیزهای بیارزش در میان است؟
بر شهید دیگری تیغآزمودن خوب نیست
عشق ما را بس بود بیمهری افلاک چیست
هوش مصنوعی: آزمودن تیغ یا شمشیر بر روی یک شهید دیگر کار خوبی نیست. عشق ما به یکدیگر کافی است و دیگر از بیمهری و سردی آسمانها چه فایدهای دارد؟
سنبل و گل پرده تا برداشتی دانستهاند
زلف عنبربو کدام و روی آتشناک چیست
هوش مصنوعی: وقتی که پرده را کنار زدی و سنبل و گل را آشکار کردی، معلوم شد که موهای خوشبو و زیبا کدامند و زیبایی خیرهکنندهات چه شکلی است.
گر نظر با غیر بودش چون دل من شاد شد؟
تیغ اگر بر دیگری زد سینه من چاک چیست
هوش مصنوعی: اگر او دلش به کسی غیر از من معطوف باشد، چگونه میتواند شاد و خوشحال باشد؟ اگر تیغی به دیگری بخورد، چرا من باید دلم بشکند؟
در حریم وصل خود منع دلم از غم مکن
غنچه میداند که در گلشن دل غمناک چیست
هوش مصنوعی: در محیط عشق و دوستی، از ناراحتی و غم دلم را بینیاز کن. مانند غنچهای که میداند در باغچه دل چه درد و اندوهی وجود دارد.
آنکه هرگز برنمیدارد قدم از دیدهام
حیرتی دارم که نقش پای او بر خاک چیست
هوش مصنوعی: من حیرانم که آن کسی که هرگز از جلوی چشمانم دور نمیشود، چه نشانی از خود بر زمین به جا گذاشته است.
دیده گریان خود تا دیدهام دانستهام
با همه آلوده دامانی نگاه پاک چیست
هوش مصنوعی: وقتی که چشم گریان خود را به دیگران میدوم، متوجه میشوم که با وجود سختیها و آلودگیها، چشمی پاک و بیآلایش چه معنایی دارد.
ای سراپا عشوه گاهی جلوهای در کار ما
بر سر گنجی نشسته اینقدر امساک چیست
هوش مصنوعی: ای خوشا آن که با زیباییهایش دلها را فریب میدهد، چرا این قدر در نشان دادن محبت و عشق خود تردید میکنی، در حالی که در گنجی از عشق و زیبایی نشستهای؟
دل به زلفش بستهای قدسی چه میخواهی دگر
صید بسملگشته را معراج جز فتراک چیست
هوش مصنوعی: دل به زلف او سپردهای، ای قدسی! دیگر چه آرزویی داری؟ برای صید بیجان، جز تلهای برای شکارچی چه چیزی وجود دارد؟