شمارهٔ ۳۵
هرکه دست از جان نشوید کی ز جانان کام جوید
وان که در آتش نسوزد کی ز آب آرام جوید
عاشق و آرام دل هیهات هیهات این بلا کش
کی به یاد خویشتن پرداخت تا آرام جوید
دل پناه از جور گردونم به جانان برده هِی هِی
آهوی مسکین امان از شیر خون آشام جوید
عاشقی را خاک بر سر کن که وصل و کام خواهد
عارفی را ننگ عارف دان که ننگ و نام جوید
مَنعم از زلفش مکن زاهد که چون صید بلاکش
عاشق صیّاد شد پیوسته حلقۀ دام جوید
از شکنج زلف جانان دل به رویش گشت مایل
صبح گم کردست او را در میان شام جوید
از حجاب زلف بیرون آ که این بیچاره عاشق
بگسلد زُنّار و بیزاری از این اصنام جوید
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن (رمل مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هرکه دست از جان نشوید کی ز جانان کام جوید
وان که در آتش نسوزد کی ز آب آرام جوید
هوش مصنوعی: هر کس که از جان خود گذشت، نمیتواند به محبت محبوب برسد. و کسی که در آتش نمیسوزد، چگونه میتواند به آرامش آب دست یابد؟
عاشق و آرام دل هیهات هیهات این بلا کش
کی به یاد خویشتن پرداخت تا آرام جوید
هوش مصنوعی: عاشق و دل آرام هرگز نمیتواند آرام بگیرد، این درد و رنج نتوانست او را به یاد خودش بیندازد تا به دنبال آرامش بگردد.
دل پناه از جور گردونم به جانان برده هِی هِی
آهوی مسکین امان از شیر خون آشام جوید
هوش مصنوعی: دل من برای رهایی از ظلم و ستم جهان به محبوب پناه میبرد، مانند آهوی بیچارهای که از شیر درنده تقاضای امنیت میکند.
عاشقی را خاک بر سر کن که وصل و کام خواهد
عارفی را ننگ عارف دان که ننگ و نام جوید
هوش مصنوعی: عاشقانی که به دنبال وصال و لذتهای دنیا هستند، باید به نوعی خاک بر سر کنند، زیرا این خواستهها برای آنها زحمت و سختی به بار میآورد. عارفان واقعی هم باید از آنانی که به دنبال شهرت و نام هستند، دوری کنند، زیرا آنها در پی منافع دنیوی رفته و در حقیقت از اصل معنویت فاصله گرفتهاند.
مَنعم از زلفش مکن زاهد که چون صید بلاکش
عاشق صیّاد شد پیوسته حلقۀ دام جوید
هوش مصنوعی: ای زاهد، از زیباییهای موهای او بهرهمند مشو، زیرا که عاشق، مانند صیادی که در دام بلایی گرفتار آمده، همیشه به دنبال حلقه دام عشق خواهد بود.
از شکنج زلف جانان دل به رویش گشت مایل
صبح گم کردست او را در میان شام جوید
هوش مصنوعی: دل به زیباییهای شعر و زلف معشوق متمایل شده و در نور صبح، معشوق را گم کرده و حالا در دل شب، در تلاش است تا او را پیدا کند.
از حجاب زلف بیرون آ که این بیچاره عاشق
بگسلد زُنّار و بیزاری از این اصنام جوید
هوش مصنوعی: موهای خود را از پوشش بیرون بیاور تا این عاشق بیچاره از قید و بندها و نفرت از بتها رها شود و آزادی را جستجو کند.