گنجور

شمارهٔ ۱۰۱

سفالین خُمُّ و در وی لعلگون می
کبدر فی الدجی والشّمس فی فِی
زجاجی جام بین کز عهد جمشید
گذر ننموده سنگ فتنه بر وی
نشاید فرق کرد از غایت لطف
که می در جام یا جام است در می
در او نشکسته دور چرخ گردون
حبابی را که آورد از جَم و کِی
بیابانی است در پیشم خطرناک
که در وی خنگ گردون افکند پی
نیاسایم در او هر چند بر من
سر آید روزگار بهمن و دی
وگر صد باره عمر من سر آید
دگر ره نفخۀ عشقم کند حی
از آن گم کرده پی دارم سراغی
که هی بر اسب همت میزنم هی
جهان خالی ز مجنون است ورنه
ز لیلی نیست خالی هرگز این حی
همه گوشم که خواند مطرب غیب
به راه راستم با نالۀ نی
بیا ساقی بیا تا دست شوئیم
درین سرچشمه من از جان و تو از می
غبارا از میان برخیز و برخیز
که با خود می نشاید بود و با وی

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سفالین خُمُّ و در وی لعلگون می
کبدر فی الدجی والشّمس فی فِی
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف یک خمره سفالی می‌پردازد که درون آن شرابی گرانبها و قرمز رنگ قرار دارد. در عین حال، شاعر به زیبایی‌های طبیعی اشاره می‌کند: مانند روشنایی خورشید که در قلب شب درخشان است. این تصویرها نشان‌دهنده‌ی زیبایی و غنای زندگی و لذت‌های آن هستند.
زجاجی جام بین کز عهد جمشید
گذر ننموده سنگ فتنه بر وی
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف ظرف شیشه‌ای یا جامی اشاره دارد که از زمان جمشید، پادشاه افسانه‌ای ایران، باقی مانده و هیچ تغییری نداشته است. سنگ فتنه نمادی از خطرات یا چالش‌هاست که ممکن است بر این جام تأثیر بگذارد. به طور کلی، می‌توان گفت که این ظرف می‌تواند در برابر مشکلات و حوادث مقاومت کند و نشان‌دهنده لطافت و ظرافت است.
نشاید فرق کرد از غایت لطف
که می در جام یا جام است در می
هوش مصنوعی: نباید تفاوتی قائل شد بین این که محبت از کجا نشأت می‌گیرد؛ چه می‌این در جام وجود داشته باشد و چه خود جام به می تبدیل شده باشد.
در او نشکسته دور چرخ گردون
حبابی را که آورد از جَم و کِی
هوش مصنوعی: در او، نشانه‌ای از شکست و ناکامی وجود ندارد، مانند حبابی که از دنیای جشن و شادی به وجود آمده و در جریان زمان پایدار مانده است.
بیابانی است در پیشم خطرناک
که در وی خنگ گردون افکند پی
هوش مصنوعی: در آینده، راهی سخت و پرخطر پیش رو دارم که در آن سرنوشت و مشکلات به شدت وجود دارد.
نیاسایم در او هر چند بر من
سر آید روزگار بهمن و دی
هوش مصنوعی: هرچند که حوادث سخت و نامساعدی برای من پیش بیاید، هرگز ناامید نمی‌شوم و به تلاش ادامه می‌دهم.
وگر صد باره عمر من سر آید
دگر ره نفخۀ عشقم کند حی
هوش مصنوعی: اگرچه عمر من بارها به پایان برسد، عشق من همیشه دوباره احیا می‌شود.
از آن گم کرده پی دارم سراغی
که هی بر اسب همت میزنم هی
هوش مصنوعی: من در جستجوی کسی هستم که او را گم کرده‌ام و هر بار با اراده و تلاش زیاد در پی او می‌روم.
جهان خالی ز مجنون است ورنه
ز لیلی نیست خالی هرگز این حی
هوش مصنوعی: این دنیا از وجود مجنون تهی است، اما هرگز نمی‌توان آن را از محبوبی چون لیلی خالی دانست.
همه گوشم که خواند مطرب غیب
به راه راستم با نالۀ نی
هوش مصنوعی: همه تمرکز من بر روی صدای نی مطرب است که در دل شب، من را به سوی مسیر درست و واقعی زندگی هدایت می‌کند.
بیا ساقی بیا تا دست شوئیم
درین سرچشمه من از جان و تو از می
هوش مصنوعی: بیا ای ساقی، بیا تا در این چشمه پاک شویم؛ من از روح و جانم و تو از شراب.
غبارا از میان برخیز و برخیز
که با خود می نشاید بود و با وی
هوش مصنوعی: از موانع و سختی‌ها عبور کن و به جلو برو، زیرا تنها در این صورت می‌توانی به آرزوهایت دست یابی و با آنها همراه باشی.